کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانق النمر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانق النمر
لغتنامه دهخدا
خانق النمر. [ ن ِ قُن ْ ن َ م ِ ] (ع اِ مرکب ) نوعی گیاه سمی است . در اختیارات بدیعی آمده : خانق النمر را قاتل النمر گویند که مخصوص است به پلنگ که آن را زودتر میکشد و آن نوعی از مازریون است . بتحقیق ، اگر چه بعضی گویند اسقیل است و بعضی گویند خربق سیا...
-
واژههای مشابه
-
خانق الکرسنه
لغتنامه دهخدا
خانق الکرسنه . [ ن ِ قُل ْ ک َ س َ ن َ ] (ع اِ مرکب ) نام گیاهی است سمی . جعفیل . هالوک . اوروبنجی . اسدالعدس .
-
خانق الکلب
لغتنامه دهخدا
خانق الکلب . [ ن ِ قُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) اداراقی . اذاراقی . قاتل الکلب . کوچوله . کُچولَه . پیاز سگ . فلوس ماهی . کچلا. در اختیارات بدیعی آمده است : آن را قاتل الکلب هم خوانند و در عمل همان فعل کند بلکه زیادتر اما سگ را زودتر میکشد و وی سم هر حیو...
-
جستوجو در متن
-
قاتل النمر
لغتنامه دهخدا
قاتل النمر. [ ت ِ لُن ْ ن َم َ ] (ع اِ مرکب ) خانق النمر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). در نزد بعضی مازریون سیاه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
قنتال
لغتنامه دهخدا
قنتال . [ ق ِ ] (اِ) خانق النمر. (یادداشت مؤلف ).
-
اقونیطن
لغتنامه دهخدا
اقونیطن . [ اَ طُ ] (معرب ، اِ) خانق النمر. (فهرست مخزن الادویه ).
-
قوینطن
لغتنامه دهخدا
قوینطن . [ی َ طَ ] (معرب ، اِ) گیاهی است که آن را به عربی خانق النمر گویند و آن نوعی از ماذریون است . چون پلنگ و یوز بخورند خناق بهمرسانند و بمیرند و بدین سبب قاتل النمر خوانند. (برهان ) .
-
خمالیون
لغتنامه دهخدا
خمالیون . [ خ َ] (اِ) نوعی از مازریون سیاه است و بعضی گویند خربق سیاه است که آن را به عربی خانق النمر یا قاتل النمر خوانند. اصل این کلمه یونانی است . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). خامالیون . رجوع به خامالیون شود.
-
درونک
لغتنامه دهخدا
درونک . [ دَ ن َ ] (اِ) بیخی است دوائی شبیه به عقرب که آن را درونج عقربی گویند و درونج معرب آن است . (برهان ). درونج . درونه . خانق النمر. و رجوع به درونج شود.
-
قونیطن
لغتنامه دهخدا
قونیطن . [ طُ / طَ ] (معرب ،اِ) دوایی است که آن را به عربی خانق النمر خوانند وآن نوعی از ماذریون اسود است . (فهرست مخزن الادویه ).مخفف اقونیطون . معرب یونانی اکونیطون ، تاج الملوک است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قاتل الذئب
لغتنامه دهخدا
قاتل الذئب . [ ت ِ لُذْ ذِءْ ] (ع اِ مرکب ) نام داروئی است . (ناظم الاطباء). خانق الذئب . داروئی است که گرگ و پلنگ را هلاک کند. مازریون .(ذخیره ). محمد زکریا در کتاب حاوی آورده است که قاتل الذئب نباتی است که قوت آن بقوت خانق النمر مشابهت تمام دارد جز...
-
ادادا
لغتنامه دهخدا
ادادا. [ اَدْ دا ] (اِ) اداد. بلغت بربری اشخیص است که اسدالارض عبارت از او باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلغت بربری نوعی از مازریون است و آن سفید و سیاه میباشد، سفید آنرا ادادای ابیض گویند وبعربی اشخیص خوانند و سیاه آن را ادادای اسود گویندو خانق النمر ...
-
خامالاون
لغتنامه دهخدا
خامالاون . [ وُ ](معرب ، اِ) بیونانی دوائی است که آن را مازریون گویند و آن دو قسم است : سیاه و سفید. سیاه آن را خامالاون مالس گویند و بعربی قاتل النمر و خانق النمر خوانند، چه هرگاه پلنگ و یوز آن را بخورند البته بمیرند و سفید آن را خامالاون لوقس گویند...