کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانجی
لغتنامه دهخدا
خانجی . (اِخ ) عبدالعزیزبن امین . وی فرزند محمد امین خانجی است . او راست :بدایع الخیال که برگزیده ای است از مبتکرات فیلسوف روسی تولستوی . این کتاب بوسیله ٔ او و اسماعیل یوسف الدوری بزبان عربی برگردانده شد و در مطبعه ٔ صباح بسال 1336 هَ . ق . (1918 م ...
-
خانجی
لغتنامه دهخدا
خانجی . (اِخ ) محمد امین معروف به کتبی . زادگاهش حلب و اقامتگاهش در قاهره بوده است . خانجی همت بنشر کتب عربی گماشت (کتبی که قبل از او چاپ نشده بودند) و او با وجود کثرت سن همواره وقت خود را ببحث از نوادر کتب عربی می گذراند و سعی در نشر و تعمیم فواید آ...
-
واژههای مشابه
-
نیم خانجی
لغتنامه دهخدا
نیم خانجی . [ ن َ ] (ص نسبی ) شاید تصحیف نیم خایجی معرب نیم خایگی باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و من الاشکال ما یسمی البیضی و منها الهلال و منها المخروط الصنوبری و منها الاهلیلجی و منها نیم خانجی مثل هذان و منها الطبع. (رسایل اخوان الصفا از یاد...
-
جستوجو در متن
-
نیم خایگی
لغتنامه دهخدا
نیم خایگی . [ ی َ / ی ِ ] (ص نسبی ) رجوع به نیم خانجی و نیز رجوع به نیم خایه شود.
-
علی بلغرادی
لغتنامه دهخدا
علی بلغرادی . [ ع َ ی ِ ب ِ؟ ] (اِخ ) (مولی ...) عالم به علم فرائض و علوم عربی بود. متوفی در سال 1029 هَ . ق . وی از مقدسی استفاده کرده است . او راست : 1 - حاشیه بر شرح ملابرالسراجیة، در فرائض . 2 - کتابی در فرائض . (از معجم المؤلفین بنقل از الجوهرا...
-
علی جابی زاده
لغتنامه دهخدا
علی جابی زاده . [ ع َ ی ِ دَ ] (اِخ ) ابن شاکر موستاری (علی فهمی بن ...)، مشهور به جابی زاده . ادیب بود. و در ابتدا در بلاد هرسک فتوی می داد سپس به قسطنطنیه مهاجرت کرد و در دارالفنون آنجا به سمت مدرس زبان و ادبیات عرب تعیین گردید. او راست : 1- حسن ال...
-
احمدپور
لغتنامه دهخدا
احمدپور. [ اَ م َ ] (اِخ ) شهری است در ولایت بهاولیور هندوستان واقع در بقعه ای پر آب و گیاه بمسافت 30 میلی جنوب غربی بهاولیور و ابنیه ٔ آن حقیر است و دارای جامع کبیر و قلعه ای است وداد و ستد باروت و پنبه و حریر دارد. و گویند شماره ٔ سکنه ٔ آن 20000 ت...
-
علی دده
لغتنامه دهخدا
علی دده . [ ع َ دَ دَ ] (اِخ ) ابن مصطفی موستاری سکتواری ، ملقّب به علاءالدین و مشهور به علی دده و شیخ التربة.وی صوفی بود و در شهر موستار متولد شد و سپس ساکن مکه ٔ مکرمه گردید و در سال 1007 هَ . ق . در قلعه ٔ صولنق شهید شد. او راست : 1 - تمکین المقام...