کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) ابوبکر محمدبن هاشم بن وعلة. وی یکی از سخن سرایان بوده و غالباً در نظم اشعار با برادر خود ابوعثمان سعیدبن هاشم بن وعلة خالدی مشارکت میکرده است . از این جهت این دو را «الخالدیان » میگویند. و هر دو از خواص سیف الدوله ٔ حمدانی بوده...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) جلال الدین خالدی نام یکی ازبزرگان بوده که در ناحیت کش سکنی داشته است . صاحب انیس الطالبین آرد: بطرف کش روم بخدمت مولانا جلال الدین خالدی . (از انیس الطالبین نسخه ٔ خطی مؤلف ص 215).
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) زنجانی . صدرالدین احمد خالدی زنجانی ، معروف به صدر جهان . وی در زمان گیخاتو به صدارت رسید.این پادشاه و وزیر بسیار مسرف بودند و بر اثر اسراف آنها خزانه رو به تهی گذارد و برای ترمیم خزانه ناچار به انتشار پول کاغذی بنام «چاو» شدند...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) سعدالدین خالدی ، معروف به ابن الدیری . او راست : «الحبس فی التهمة والامتحان علی طلب الاقرار و اظهار المال » در فقه حنفی که به سال 1321 هَ . ق . در مصر چاپ شده است . (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 813).
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) سعدالدین قتلغ خواجه خالدی قزوینی . وی نبیره ٔ شیخ نورالدین گیلانی بود که غازان خان و اکثر مغول بر دست او مسلمان شدند. او عالمی عامل و متبحر بود. در محرم 728 هَ . ق . به قزوین درگذشت و 80 سال عمر داشت . (از تاریخ گزیده ٔ حمداﷲ م...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) سعیدبن هاشم بن وعلة، مکنی به ابوعثمان . وی برادر ابوبکر محمدبن هاشم بن وعلة است . رجوع به خالدی ابوبکر شود.
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) عبداﷲبن محمدبن حسن خالدی ، مکنی به ابومحمد. از بزرگان فرقه ٔ مرجئه ٔ قدریّه است . مثل محمدبن شبیب بصری . رجوع به ملل و نحل شهرستانی ص 103 و الفرق بین الفرق ص 96 و 19 و التنبیه و الاشراف ص 96 شود. (از خاندان نوبختی عباس اقبال ص ...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) قدسی . محمد روحی بک بن محمد یاسین بن محمد علی (متولد به سال 1864 م . و متوفی به سال 1913 م .). وی یکی از شخصیت های برجسته ٔ سیاسی عثمانی است . مولدش شهر قدس بود و در مدارس فلسطین و استانبول کسب دانش کرد و سپس عازم پاریس گردید و...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) محرف و مصحف کلمه ٔ «کرد» است . رشید یاسمی در تاریخ کرد چنین آرد: بعضی از محققان جدید کرد را تحریف خالدی شمرده اند چه در قرن نهم قبل از میلاد در «وان » دولتی تشکیل شد بنام هالد یا (خالدی ) که آشوریان آنها را «اورارتو» و «اوراشتو...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) نام تیره ای است از ایل کلهر که دارای دوهزار خانوار میباشد. شغل آنها تربیت اغنام و احشام است . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 61).
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ ) نام شاعری بوده است از ولایت حصار شادمان و به شهر هرات به جهت تحصیل آمد و مدت مدید سبق خواند و بسیار باصلاحیت است . همانا از اولاد خالدبن ولید است . از اوست این مطلع:مترس از تن خاکی بوقت کشتن من اگر به تیغ تو گردی رسد به گردن من...
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (اِخ )یوسف ضیاءالدین پاشا خالدی . وی از اعیان و اعلام فلسطین در عصر اخیر بوده است . او راست کتاب : «الهدیة الحمیدیة فی اللغة الکردیة» تاریخ تولدش 1255 هَ .ق . وفوتش 1324 هَ .ق . است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 1180).
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به خالد است که نام اجدادی میباشد. (از انساب سمعانی ).
-
خالدی
لغتنامه دهخدا
خالدی . [ ل ِ] (اِخ ) ابوجعفر خالدی ، نام یکی از بزرگان است . حمداﷲ مستوفی نام او را در جزو گروهی آورده که مجرد نام آنها معلوم شده و زمان وفات و لطائف سخنانشان بدست نیامده است . (از تاریخ گزیده ٔ حمداﷲ مستوفی ص 794).