کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاصک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاصک
لغتنامه دهخدا
خاصک . [ ص َ ] (اِ) تافته ٔ خانشاهی : در هم کشم چو چین قبا روی از ملال گر خاصک آورد که کند پوشش تنم . نظام قاری (دیوان ص 119).خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی یا رب تو بلطف خویش بستان و بده . نظام قاری (دیوان ، ص 142).یکی صوفک و خاصک دلپذیردر آن خیل وام...
-
واژههای همآوا
-
خاسک
لغتنامه دهخدا
خاسک . [ س ِ ] (اِخ ) خاشک یا خاسل . چنانکه در حاشیه ٔ نزهةالقلوب (چ لیدن ص 233) آمده است نام مکانی است . رجوع به خاسل شود.
-
جستوجو در متن
-
صوفک
لغتنامه دهخدا
صوفک . [ ف َ ] (اِمصغر) تصغیر صوف . (فرهنگ لغات دیوان البسه ٔ نظام قاری ) : صوفک و خاصک و تن جامه و بیت و برتنک کلی و کلفتن و سالو و روسی انصار. نظام قاری (دیوان البسه ص 15).رجوع به صوف شود.
-
تن جامه
لغتنامه دهخدا
تن جامه . [ ت َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) لباس و پوشاک و کرته و زیرقبایی . (ناظم الاطباء) : در حال سی دینار فرستاد که این را به بهای تن جامه بدهید. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو). بعد چند روز دیگر کشتی ها دررسید و معامله بکردند که از تن جامه عظیم تقصیر بود و بیشت...
-
برتنگ
لغتنامه دهخدا
برتنگ . [ ب َ ت َ ] (اِ مرکب ) تنگ زبرین ستور. (یادداشت مؤلف ). تنگ دوم باشد از دو تنگ زین و بمعنی تنگ بالا است که آنرا زبرتنگ نیز خوانند. (آنندراج ) (برهان ). تنگ دویم از زین اسب . (ناظم الاطباء) : بگسلد بر اسب عشق عاشقان برتنگ صبرچون کشد بر چنگ خو...