کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاس
لغتنامه دهخدا
خاس . (اِ) ظرفی است که با گِل و پشگل گاو سازند و برای خشک کردن جو و تربیت کرم ابریشم در گیلان از آن استفاده می کنند. || درختچه ای خاردار که در همه ٔ جنگلهای شمال ایران در هر ارتفاعی از ساحل تا (2000) گزی دیده میشود.
-
خاس
لغتنامه دهخدا
خاس . (اِ) هَس (در تداول مردم دیلمان ). رجوع به هس شود.
-
خاس
لغتنامه دهخدا
خاس . (اِخ ) شهرکی است بماوراءالنهر با کشت و برز بسیار و اندک مردم . (حدود العالم ). رجوع به کلمه ٔ خاست شود.
-
خاس
لغتنامه دهخدا
خاس . (لری ، ص ) خوب .
-
واژههای مشابه
-
کوله خاس
لغتنامه دهخدا
کوله خاس . [ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) (از: کوله ، کوتاه یا خرد + خاس ) درختچه ای است خرد که در همه ٔ جنگلهای خزر و دره های مرطوب تا ارتفاعات متوسط دیده می شود. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوله خس . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کول و مدخل بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
خاص
لغتنامه دهخدا
خاص . (اِخ ) نام قریه ای است بخوارزم .
-
خاص
لغتنامه دهخدا
خاص . (اِخ ) یکی از وادیهای خیبر است . ابن اسحاق می گوید خیبر صاحب دو وادی است . یکی وادی سُرَیرو دیگر وادی خاص و این دو وادی است که خیبر بر آنهاقسمت شده . (از معجم البلدان یاقوت حموی باختصار).
-
خاص
لغتنامه دهخدا
خاص . [ خاص ص ] (ع ص ، اِ) ضد عام . (اقرب الموارد) (تاج العروس ) : نا ممکن است این سخن بر خاص لفظی است این در میانه ٔ عام . فرخی .من دگر یاران خود را آزمودم خاص و عام نی یکیشان رازدار و نی وفا اندر دو تن . منوچهری .غرض تو آن بود تا ملک بر من بشورانی ...
-
جستوجو در متن
-
هس
لغتنامه دهخدا
هس . [ ] (اِ) نام درختی است . کوله خاس . خاس . خاش . طیم . عودالخیر. شرابه . کنگه . چخ . الاش . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
الاش
لغتنامه دهخدا
الاش . [ اَ ] (اِ) خاس . راج . کنگه منزل .
-
کول کیش
لغتنامه دهخدا
کول کیش . (اِ مرکب ) کوله خاس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کوله خس . رجوع به کوله خس و کوله خاس شود.
-
چوشت
لغتنامه دهخدا
چوشت . [ چ ُ ] (اِ) در طالش گیاه جَزّ را نامند. (یادداشت مؤلف ). کوله . خاس . رجوع به چوست شود.