کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاریدگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاریدگی
لغتنامه دهخدا
خاریدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) عمل خاریدن . کیفیت خاریده . رجوع بخاریدن شود.
-
جستوجو در متن
-
خراشیدگی
لغتنامه دهخدا
خراشیدگی . [ خ َ دَ / دِ ] (حامص ) خاریدگی . || حک . || محو. || چاک . || شکافتگی . || پوست رفتگی و خراش و ریش و زخم کوچک . (ناظم الاطباء): خُماشَه ؛ خراشیدگی که از آن ارش معلوم و واجب نیاید. (از منتهی الارب ).