کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خادعة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خادعة
لغتنامه دهخدا
خادعة. [ دِ ع َ ] (ع اِ) دروازه ٔ خرد در دروازه ٔ کلان . (منتهی الارب ). الباب الصغیر فی الباب الکبیر و هوالخوخة فی لغة عامتنا. (اقرب الموارد). || خانه در جوف خانه . (منتهی الارب ). البیت فی جوف البیت . (اقرب الموارد). || سوق خادعه ؛ بازار مختلف و مت...
-
جستوجو در متن
-
غمران
لغتنامه دهخدا
غمران . [ غ َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد بنی اسد. (منتهی الارب ). نام جایی در بلاد بنی اسد است . شاعر در ذکر مواضع بنی اسد گوید : الام علی نجد و من یک ذاهوی یهیجه للشوق شتی یرابعه تهجه الجنوب حین تغد و بنشرهایمانیة و البرق ان لاح لامعه و من لامنی فی ...
-
دروازه
لغتنامه دهخدا
دروازه . [ دَرْ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) ترجمه ٔ باب . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مطلق «در» در تداول : ز دروازه بیرون نهادند پای زبان بسته از گفته هر یک بجای . فردوسی .دروازه ٔ سرای ازل دان سه حرف عشق دندانه ٔ کلید ابد دان دو حرف لا. خاقانی .گر از نعلش ه...