کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاج
لغتنامه دهخدا
خاج . (ارمنی ، اِ) بر وزن تاج بمعنی چلیپا باشد که صلیب نصاری است . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). رجوع بصلیب شود. || نرمه ٔ گوش یعنی جائی که گوشواره در آن کنند. (برهان ) (آنندراج ) : دولت از خاج گوش بنده ٔ توبنده را حلقه درکشند بخاج . سوزنی .|| دا...
-
واژههای مشابه
-
قره خاج
لغتنامه دهخدا
قره خاج . [ ق َ رَ ](اِخ ) دهی از دهستان قلعه دره سی بخش حومه ٔ شهرستان ماکو در 7 هزارگزی جنوب باختری ماکو و 3 هزارگزی جنوب شوسه ٔ قلعه جوق به ماکو. موقع جغرافیایی آن دره ، کوهستانی و معتدل است . سکنه ٔ آن 390 تن . آب آن از رودخانه ٔ زنگمار و محصول آ...
-
خاج کشیدن
لغتنامه دهخدا
خاج کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب ) صلیب کشیدن ، و آن خط کشیدن با انگشت برسینه بشکل صلیب است نزد مردان و زنان عیسوی بهنگام حضور بر سر اموات و یا مواقع ورود بکلیسا یا هنگام بزرگداشت واقعه ای که آن را از جانب خداوند میدانند.
-
خاج پرست
لغتنامه دهخدا
خاج پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) صلیب پرست . پرستنده ٔخاج . ترسا. صلیبی . عیسوی . مسیحی . عیسائی . چلیپاپرست . یکی از اهل تثلیث . رجوع به صلیب و صلیب پرست شود.
-
خاج پرستی
لغتنامه دهخدا
خاج پرستی . [ پ َ رَ ] (حامص مرکب )صلیب پرستی . مسیحیت . رجوع به صلیب و صلیب پرست شود.
-
خاج شویان
لغتنامه دهخدا
خاج شویان . (اِخ ) عید کلیسا در ششم ژانویه بیاد ظهور مسیح در انظار بت پرستان . عید اول سال ارامنه و سایر مذاهب ارتودکس که در 24 جدی واقع میشود. (ناظم الاطباء). رجوع بخاج و خاچ شود.
-
مه خاج قلعه
لغتنامه دهخدا
مه خاج قلعه . [ م َ ق َ ع َ ] (اِخ ) مرکز جمهوری داغستان در جنوب شرقی روسیه واقع در ساحل غربی بحر خزر با 106هزار تن سکنه . آنجا مرکزصنایع شیمیائی ، مکانیکی ، نساجی ، مواد غذائی و دارای پالایشگاههای نفت است که به وسیله ٔ لوله به میدانهای نفتی گروزنی م...
-
جستوجو در متن
-
خاجی
لغتنامه دهخدا
خاجی . (ص نسبی ) نسبت است به خاج و صلیب .
-
چهاربخت
لغتنامه دهخدا
چهاربخت . [ چ َ/ چ ِ ب ُ ] (اِ مرکب ) صلیب . خاج . (یادداشت مؤلف ).
-
چلیپاواری
لغتنامه دهخدا
چلیپاواری . [ چ َ ] (حامص مرکب ) خاج شکلی و وضع صلیبی . (ناظم الاطباء). به شکل چلیپا بودن چیزی .خاج شکلی و چلیپاوشی و صلیب مانندی . شبیه بودن به صلیب در شکل و وضع. و رجوع به چلیپا و چلیپاوار شود.
-
صلیب پرست
لغتنامه دهخدا
صلیب پرست . [ ص َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) چلیپاپرست . خاج پرست . ترسا. نصرانی . مسیحی . عیسوی . رجوع به صلیب شود.
-
چلیپا سوختن
لغتنامه دهخدا
چلیپا سوختن . [ چ َ ت َ ] (مص مرکب ) سوختن خاج و صلیب . آتش زدن صلیب و خاج . || ظاهراً کنایه از مخالفت کردن با دین مسیح و اظهار دشمنی با ترسایان و مسیحیان : در هری این ساحری دیدی به ترک و روم شوتا چلیپا سوختن بینی تو در چین و خزر. سنائی .رجوع به چلیپ...
-
نه لو
لغتنامه دهخدا
نه لو. [ ن ُه ْ ] (اِ مرکب ) در بازی ورق نام ورقی که نه خال دارد: نه لوی خشت ، نه لوی خاج ، نه لوی دل ، نه لوی سیاه . رجوع به نه خال شود.