کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاتم جم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاتم جم
لغتنامه دهخدا
خاتم جم . [ ت َ م ِ ج َ ] (اِخ ) مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است . (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 273) : حلقه ای ار کم شود از زلف توخاتم جم خواه بتاوان آن . خاقانی .بی دم مردی خطاست در پی مر...
-
واژههای مشابه
-
رفعبن خاتم
لغتنامه دهخدا
رفعبن خاتم . [ رَ ع ِ ن ِ ت َ ] (اِخ ) رفعبن خاتم بن قیصربن مهلب ، حاکم جرجان ، از قبل منصور دوانیقی بود. رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 342 شود.
-
حرف خاتم
لغتنامه دهخدا
حرف خاتم . [ ح َ ف ِ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف خواتیم شود.
-
خاتم بستن
لغتنامه دهخدا
خاتم بستن . [ ت َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بر استخوان فیل و شتر و جز آنها گل و نقش کردن . (از آنندراج ) : نقش سبزان بس که بر این جسم پرغم بسته ام خویش را گوئی ز سر تا پای خاتم بسته ام .واله هروی (از آنندراج ).
-
خاتم رسل
لغتنامه دهخدا
خاتم رسل . [ ت َ م ِ رُ س ُ ] (اِخ ) پایان دهنده ٔ پیمبران . ختم انبیاء. آخرین پیمبر. لقب حضرت محمدبن عبداﷲ (ص ) است . رجوع به محمد و به خاتم الانبیاء شود.
-
خاتم طریقت
لغتنامه دهخدا
خاتم طریقت . [ ت َ م ِ طَ ق َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زینت حلقه ٔ طریقتیان . خاتم سلسله ٔ درویشان : چندین هزار رهرو دعوی عشق کردندبر خاتم طریقت منصور چون نگین است . عطار.رجوع به خاتم شود.
-
خاتم نبوت
لغتنامه دهخدا
خاتم نبوت . [ ت َ م ِ ن ُ ب ُوْ وَ ] (اِخ ) مهر نبوت . اثری بود میان دو کتف حضرت رسول اکرم صلوات اﷲ علیه .
-
خاتم وحی
لغتنامه دهخدا
خاتم وحی . [ ت َ م ِ وَح ْی ْ ] (اِخ ) حضرت رسالت (ص ). (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به محمد شود.
-
خاتم الانبیاء
لغتنامه دهخدا
خاتم الانبیاء. [ ت َ مُل ْ اَم ْ ] (اِخ ) خاتم انبیاء پیغامبر اسلام . محمد مصطفی (ص ) و رجوع به خاتم النبیین و محمدبن عبداﷲ شود.
-
خاتم الاوصیاء
لغتنامه دهخدا
خاتم الاوصیاء. [ ت َ مُل ْ اَ ] (اِخ ) لقب امام دوازدهم شیعیان است . رجوع به مهدی شود.
-
خاتم الاولیاء
لغتنامه دهخدا
خاتم الاولیاء. [ ت َ مُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) آنکه ولایت بدو ختم شده است . ولی بزرگی که پس از او کسی بدان درجه از ولایت نخواهد آمد. لقبی است که صوفیان بزرگان خود را دهند.
-
خاتم الاولیاء
لغتنامه دهخدا
خاتم الاولیاء. [ ت ِ مُل ْ اَ ] (اِخ ) لقب امام دوازدهم شیعیان است . رجوع به مهدی شود.
-
خاتم الحکماء
لغتنامه دهخدا
خاتم الحکماء. [ ت َ مُل ْ ح ُ ک َ ] (اِخ ) لقب غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی فیلسوف قرن دهم است . رجوع به غیاث الدین منصور شود.
-
خاتم المجتهدین
لغتنامه دهخدا
خاتم المجتهدین . [ ت َ مُل ْ م ُ ت َ هَِ ] (اِخ ) حاج ملامهدی نراقی است . رجوع به نراقی شود.