کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیوات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیوات
لغتنامه دهخدا
حیوات . [ ح َ ی َ ] (ع اِ) ج ِ حیة، به معنی مار. (منتهی الارب ). رجوع به حیة شود.
-
جستوجو در متن
-
حیة
لغتنامه دهخدا
حیة. [ ح َی ْ ی َ ] (ع ص ) مؤنث حی زنده . (اقرب الموارد). || (اِ) مار. ج ، حَیّات ، حیوات . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن شود. || نوعی کرم معده . (ضریر انطاکی ). رجوع به حیات شود. || ستاره ها که مابین فرقدین و بنات نعش ا...