کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیعلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیعلة
لغتنامه دهخدا
حیعلة.[ ح َ ع َ ل َ ] (ع مص ) حی علی الصلوة و حی علی الفلاح گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). واین مصدری است جعلی مانند حمدلة. (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
حیالة
لغتنامه دهخدا
حیالة. [ ل َ ] (ع مص ) آبستن نشدن ناقه بعد از گشن دادن . و کذلک النخل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حول و حوول و حیال شود.
-
جستوجو در متن
-
منحوت
لغتنامه دهخدا
منحوت . [ م َ ] (ع ص ) تراشیده شده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).تراشیده شده و نجاری شده . (ناظم الاطباء) : آن بت منحوت چون سیل سیاه نفس بتگر چشمه ای بر شاهراه . مولوی . || برساخته . ساختگی . کلمه ٔ ساخته شده از کلمه یا کلماتی دیگر مثل جعفدة...
-
نحت
لغتنامه دهخدا
نحت . [ ن َ ] (ع اِ) سرشت . طبیعت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نحات . طبیعة. (المنجد). || (ص ) خالص . (از اقرب الموارد) محض . (نشوء اللغة): برد نحت ؛ سرمای خالص . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (مص ) ترا...