کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حکبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حکبه
لغتنامه دهخدا
حکبه . [ ح َ ب َ ] (ع اِ) توبره ای از چرم یا قماشی که بنایان ابزار و کودکان مکتب کتاب و جزوه و قلم و قلمدان و شکارچیان شکار و قلندران چرس در وی نهند و بر پشت فروآویزند. و این کلمه متداول است لکن در کتب لغت نیافتم و احتمال میرود این کلمه اصل کلمه ٔ حق...
-
واژههای مشابه
-
حکبه خورجین
لغتنامه دهخدا
حکبه خورجین . [ ح َ ب َ / ب ِ خوَرْ / خُرْ ](اِ مرکب ) دو حکبه ٔ بهم پیوسته خرد یا بزرگ که بر دو سوی اسپ و استر و جز آن یا بر دو سوی پشت و پیش یک دوش آدمی آویخته شود. و در آن مایحتاج نهند. تلی .
-
حکبه دوز
لغتنامه دهخدا
حکبه دوز. [ ح َ ب َ /ب ِ ] (نف مرکب ) آن که شغلش تهیه و دوختن حکبه است .
-
جستوجو در متن
-
حقیبة
لغتنامه دهخدا
حقیبة.[ ح َ ب َ ] (ع اِ) ظرفی است شبیه به خرجین که رفاده و مزاده نیز نامندش . آنرا بر پشت بندند یا بر زین افکنند. رفاده در دنباله ٔ قتب و باردان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، حقائب . (منتهی الارب ). جامه دان . (دهار). باردان . توشه دان . حکبه : و ...