کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حویزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حویزی
لغتنامه دهخدا
حویزی . [ ح ُ وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به حویزه . (الانساب ). رجوع به حویزه شود.
-
واژههای مشابه
-
علی حویزی
لغتنامه دهخدا
علی حویزی . [ ع َ ی ِ ح ُ وَ ] (اِخ ) (سید علی خان ...) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . محدث و مفسر و ادیب و شاعر و از حکام حویزة بوده است . وی در سال 1088 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1 - خیر جلیس و نعم انیس ، که...
-
علی حویزی
لغتنامه دهخدا
علی حویزی . [ ع َ ی ِ ح ُ وَ ] (اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی حویزی . رجوع به علی جامعی شود.
-
قاضی حویزی
لغتنامه دهخدا
قاضی حویزی . [ ح ُ وَ ] (اِخ ) جعفربن عبداﷲبن ابراهیم ، ملقب به قوام الدین و مشهور به قاضی . از بزرگان علمای امامیه اوایل قرن دوازدهم هجری است . اصل وی از حویزه و زادگاه وی کمره و مسکنش اصفهان و مدفنش شهر نجف است . او در معرفت اخبار و کلام وتفسیر بی ...
-
جستوجو در متن
-
علی حسینی
لغتنامه دهخدا
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . محدث و مفسر و ادیب . رجوع به علی حویزی شود.
-
علی مشعشعی
لغتنامه دهخدا
علی مشعشعی . [ ع َ ی ِ م ُ ش َ ش َ ] (اِخ ) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . رجوع به علی حویزی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . محدث و مفسر و ادیب . رجوع به علی حویزی شود.
-
علی موسوی
لغتنامه دهخدا
علی موسوی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . محدث و مفسر و ادیب . رجوع به علی حویزی شود.
-
علی عاملی
لغتنامه دهخدا
علی عاملی . [ ع َ ی ِ م ِ ] (اِخ ) ابن رضی الدین بن علی بن احمدبن محیی الدین جامعی عاملی حویزی . رجوع به علی جامعی شود.
-
صاعد
لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن ربیعةبن ابی غانم . صاحب روضات از وی به ثقه ٔ فقیه تعبیر کند و گوید شرح حال وی را شیخ فرج اﷲ حویزی در کتاب خویش آورده است ، او شاگرد شیخ ما ابوجعفر طوسی است . (روضات ص 330).
-
یعقوب
لغتنامه دهخدا
یعقوب . [ ی َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن جمال الدین بن ابراهیم بختیاری حویزی .فقیه امامی . از آثار اوست : 1- الاعتبار فی اختصار الاستبصار. 2- حاشیه ای بر حاشیه ٔ تهذیب المنطق الشاه آبادیة الیزدیة. 3 - کتابی در تجوید قرآن . مرگ او احتمالاً در سال 1148 هَ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سعید حسینی حویزی . شیخ حرّ در امل الاَّمل او را یاد کرده گوید فاضل و متکلم و شاعر و معاصر صاحب کافی (یعنی کلینی متوفی 329 هَ . ق .) بوده است . (تنقیح المقال ج 1 ص 134). و رجوع به روضات الجنات ص 31 شود.
-
صاعد
لغتنامه دهخدا
صاعد. [ ع ِ ] (اِخ ) ابن مسلم یشکری . صاحب روضات گوید: شیخ فرج اﷲ حویزی وی را نام برده است . او از شعبی و او از علی (ع ) روایت کند. (روضات الجنات ص 330). ابن حجر گوید: او را صاعدبن محمد و مکنی به ابی العلاء خوانده اند و ابوزرعة وی را تضعیف و ابن حبان...