کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوضۀ میانقارهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
قاره
لغتنامه دهخدا
قاره . [ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است نزدیکی اومه از بلاد سودان . (ریحانة الادب ج 3 ص 256).
-
ذات ارحاء
لغتنامه دهخدا
ذات ارحاء. [ ت ُ اَ ] (اِخ ) قاره ای است که از آنجا سنگهای آسیا خیزد. (المرصّع).
-
ساکن
لغتنامه دهخدا
ساکن . [ ک ِ ] (اِخ ) (بحرالَ ...) اقیانوس ساکن . اقیانوس کبیر. اقیانوس آرام . بحرالهاوی . دریایی است میان دو قاره ٔ امریکا و آسیا. رجوع به اقیانوس کبیر شود.
-
رانیگنج
لغتنامه دهخدا
رانیگنج . [ گ َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در شبه قاره ٔ هند، واقع در استان بهاکلپور از سرزمین بهار. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
قارة
لغتنامه دهخدا
قارة. [ رَ ] (اِخ ) نام قبیله ای است که همه تیراندازند. مثل : انصف القارة من راماها.|| بنی قاره نام طائفه ٔ معروفی است از عرب . (سمعانی ).
-
اذن
لغتنامه دهخدا
اذن . [ اُ ذُ ] (اِخ )یکی از جبال بنی ابی بکربن کلاب . || قاره ای بسماوه که از آنجا سنگ آسیا برند. (معجم البلدان ).
-
پرکپ
لغتنامه دهخدا
پرکپ . [ پ ِ رِ ک ُ ] (اِخ ) دماغه ای که شبه جزیره ٔ قِرم (کریمه ) را به قاره ٔ اروپا متصل میسازد و عرض آن 8 هزارگز است .
-
صقر
لغتنامه دهخدا
صقر. [ ص َ ] (اِخ ) قاره ای است به مروت از زمین یمامة مربنی نمیر را. (معجم البلدان ). و بدانجا قاره ٔ دیگری است که آن را نیز صقر گویند. راعی نمیری گفته است :جعلن اریطا بالیمین و رمله و زات لغاط بالشمال و خانقه و صادفن بالصقرین صوب سحابةتضمنها جنبا غد...
-
مالاکا
لغتنامه دهخدا
مالاکا. (اِخ ) شبه جزیره ٔ ملاخ . (ناظم الاطباء). یا شبه جزیره ٔ مالزی ، در هندوچین ومیان دریای چین جنوبی و اقیانوس هند واقع است . این شبه جزیره به وسیله ٔ برزخ کرا به قاره ٔ آسیا متصل شده و بوسیله تنگه مالاکا ازسوماترا جدا شده است . ناحیه ای است است...
-
دریای روم
لغتنامه دهخدا
دریای روم . [ دَرْ ی ِ ] (اِخ ) بحرالروم . دریای مغرب . (تاریخ ایران باستان ج 1 ص 146). دریای مدیترانه . دریایی میان سه قاره آسیا و اروپا و آفریقا. رجوع به مدیترانه شود.
-
لحی
لغتنامه دهخدا
لحی . [ ] (اِخ ) (الواره ) (؟) موضعی است در نصیب یهودا در میان حدود فلسطیان و صخره ٔ عیطم واقع است . (داود 15؛8 -20) و دور نیست که همان بیت کلیا یا عیون قاره باشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
نازکک میان
لغتنامه دهخدا
نازکک میان . [ زُ ک َ ] (ص مرکب ) نازک میان : ای نازکک میان و همه تن چو پرنیان ترسم که از رکوع ترا بگسلد میان .خسروی (تحفةالاحباب ).
-
گندوانا
لغتنامه دهخدا
گندوانا. [ گ ُن ْدْ ] (اِخ ) ناحیه ای است از هند که در شمال گداوری قرار گرفته و ساکنانش گندها هستند و دارای 3میلیون جمعیت است . این ناحیه اسم خود را به قاره ٔ ماقبل تاریخی (هند، استرالیا و ماداگاسکار فعلی ) که اکنون از بین رفته است ، داده است .
-
رامپور
لغتنامه دهخدا
رامپور. (اِخ ) نام قصبه ای است واقع در ایالت پنجاب از شبه قاره ٔ هند و امروز جزء کشور پاکستانست . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).
-
رانیه
لغتنامه دهخدا
رانیه . [ ی َ ] (اِخ ) نام قصبه ای است در شبه قاره ٔ هند،واقع در ناحیه ٔ سیرسا از استان حصار خطه ٔ پنجاب و 20هزارگزی باختری سیرسا. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).