کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوذان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوذان
لغتنامه دهخدا
حوذان . [ ح َ ] (ع اِ) گیاهی است که گل زرد دارد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). حوذانة؛ یکی آن .
-
واژههای همآوا
-
هوزان
لغتنامه دهخدا
هوزان . (اِ) نرگس شکفته را گویند. (برهان ). آیا دگرگون شده ٔ کلمه ٔ موژان نیست ؟ (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
حوذانة
لغتنامه دهخدا
حوذانة. [ ح َ ن َ ] (ع اِ) یکی حوذان . (اقرب الموارد). رجوع به حوذان شود.
-
تسقی
لغتنامه دهخدا
تسقی . [ ت َ س َق ْ قی ] (ع مص ) خوردن شتران حوذان تر را و فربه شدن از آن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || خون و مانند آن در خویشتن چیدن . (تاج المصادر بیهقی ). قبول کردن چیزی آب را و سیرآب شدن . (منتهی ا...