کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حواشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حواشی
لغتنامه دهخدا
حواشی . [ ح َ ] (ع اِ)ج ِ حاشیة. کرانه و اهل و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حاشیت : اطراف و حواشی آن بنصرت دین حق ... مؤکد گشت . (کلیله و دمنه ). و خللی به اوساط و اذناب و اطراف و حواشی آن راه نتوانست یافت . (کلیله و دمنه ). حوا...
-
جستوجو در متن
-
نیاک
لغتنامه دهخدا
نیاک . (اِ) رجوع به نیا و حواشی آن و نیز رجوع به نیاکان شود.
-
همسیراز
لغتنامه دهخدا
همسیراز. [ هََ ] (اِ) ترجمه . (برهان ). برساخته ٔ دساتیر است . (از حواشی برهان چ معین ).
-
ابوهزوان
لغتنامه دهخدا
ابوهزوان . [ اَ هََ زْ ] (اِخ ) نَبطی . از جمله و حواشی هشام بن عبدالملک است .
-
حویشی
لغتنامه دهخدا
حویشی . [ ح َ ] (ع اِ) اماله ٔ حواشی ج ِ حاشیة. (از آنندراج ) (از غیاث ).
-
نیشک
لغتنامه دهخدا
نیشک . [ ش َ] (اِ) وام دار. قرض دار. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به نلشک و حواشی مربوط به آن شود.
-
غرغرک
لغتنامه دهخدا
غرغرک . [ غ ِ غ ِ رَ ] (اِ) به قول بعضی غرغره همان غرغرک است . (از حواشی برهان قاطع چ معین ). رجوع به غرغره و غرغر شود.
-
همرافته
لغتنامه دهخدا
همرافته . [ هََ ت َ / ت ِ ] (اِ) مفهوم . آنچه به فهم درآید. (برهان ). از برساخته های دساتیر است . (از حواشی معین بر برهان ).
-
همرس
لغتنامه دهخدا
همرس . [ هََ رَ ] (اِ) درم و دینار. (برهان ). برساخته ٔ دساتیر است . (حواشی معین بر برهان ).
-
لهوکر
لغتنامه دهخدا
لهوکر. [ ] (اِخ ) موضعی به غزنین : سجاوند از مضافات لهوکر غزنین است . رجوع به حواشی لباب الالباب ج 1 ص 362 شود.
-
مسبحة
لغتنامه دهخدا
مسبحة. [ م ِ ب َ ح َ ] (ع اِ) مهره هایی که با آن تسبیح کنند همچون سبحه . (اقرب الموارد از حواشی زنجانی ).
-
مطعمة
لغتنامه دهخدا
مطعمة. [ م ُطْ طَ ع ِ م َ ] (ع ص ) مؤنث مطعم . رجوع به مُطَعِّم و حواشی آن شود.
-
اسفاهی
لغتنامه دهخدا
اسفاهی . [ اِ ] (ص نسبی ) اسپاهی . سپاهی : جمله ٔ خلایق را بتمیشه برد از اسفاهی و حواشی . (تاریخ طبرستان ).
-
انیوه
لغتنامه دهخدا
انیوه . [ ] (ع اِ) نام پرنده ٔ شکاری است . رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص 59 و حواشی آن شود.