کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حوادث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حوادث
لغتنامه دهخدا
حوادث . [ ح َ دِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حادثه . (منتهی الارب ). پیش آمدها. سختیها و بلاهای زمانه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بلا وحادثه و ماجرا و عارضه . (ناظم الاطباء) : از علم سپر کن که بر حوادث از علم قویتر سپر نباشد. ناصرخسرو.حوادث از فلک و روزگار نیس...
-
واژههای مشابه
-
بیت حوادث
لغتنامه دهخدا
بیت حوادث . [ ب َ / ب ِ ت ِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا. (انجمن آرا).
-
حوادث زده
لغتنامه دهخدا
حوادث زده . [ ح َ دِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بدبخت . (از ناظم الاطباء). بی طالع و بی نصیب . (ناظم الاطباء).
-
خط حوادث
لغتنامه دهخدا
خط حوادث . [ خ َطْ طِ ح َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از معدوم شدن حوادثات باشد. (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دارهات
لغتنامه دهخدا
دارهات . [ رِ ] (ع اِ) حوادث زمانه و حواجم آن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). دارهات الدهر؛ حوادث روزگار. (منتهی الارب ).
-
نوادب
لغتنامه دهخدا
نوادب . [ ن َدِ ] (ع اِ) حوادث . ج ِ نادبة. رجوع به نادبة شود.
-
ژان دپیفانی
لغتنامه دهخدا
ژان دپیفانی . [ دِ ] (اِخ ) مورخ بیزانسی در نیمه ٔ دوم قرن ششم میلادی . او تاریخی در حوادث سال 571 - 572 تا حوادث سال 592 - 593 م . گرد آورده ودر آن از جنگهای روم شرقی با ایران بحث کرده است .
-
سلغرشاه
لغتنامه دهخدا
سلغرشاه . [ س َ غ ُ ] (اِخ ) مظفرالدین ترکمان ، خواهرزاده ٔ شاه شیخ ابواسحاق اینجو. ذکر وی در حوادث سال 725 هَ .ق . در شیرازنامه و در حوادث سال 750 هَ .ق . در تاریخ آل مظفر آمده . (فرهنگ فارسی معین ).
-
دختر روزگار
لغتنامه دهخدا
دختر روزگار. [ دُ ت َ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از حوادث روزگار. (برهان ). کنایه از حادثه و واقعه . (آنندراج ). کنایه از حوادث است . (انجمن آرا). ریب المنون .
-
عرافت
لغتنامه دهخدا
عرافت . [ ع ِ ف َ ] (ع اِمص ) (علم ...) عرافة. در اصطلاح استدلال به پاره ای از حوادث گذشته است بر حوادث آینده به مناسبت یا مشابهت خفیه که بین آنهاست و یا اختلاط و ارتباطی که با یکدیگر دارند. رجوع به کهانت شود. عمل عراف نوعی است از کهانت و مخصوص بامور...
-
جبرائیل شحاده
لغتنامه دهخدا
جبرائیل شحاده . [ ج ِ ش َدَ ] (اِخ ) ابن میخائیل بن جوجس . از مورخان است . از آثار وی «حوادث سوریة» است . (از اسماء المؤلفین ).
-
جان کردی کندن
لغتنامه دهخدا
جان کردی کندن . [ ن ِ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سخت جان بودن . مقاومت کردن در حوادث .
-
حدثات
لغتنامه دهخدا
حدثات . [ ح َ دَ ] (ع ص ، اِ) زنان نوجوان . (غیاث اللغات ). || اتفاقات . حوادث . (ناظم الاطباء).