کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنص
لغتنامه دهخدا
حنص . [ ح َ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ضعیف شدن و مردن . (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
حنث
لغتنامه دهخدا
حنث . [ ح ِ ] (ع اِ) بزه ٔ بزرگ . (دهار). بزه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). اثم . (اقرب الموارد). ذنب . (اقرب الموارد) : و کانوا یصرون علی الحنث العظیم . (قرآن 46/56). || خلاف در سوگند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خلف در یمین . (...
-
حنس
لغتنامه دهخدا
حنس . [ ح َ ن َ ] (ع مص ) لازم گرفتن میان معرکه را از شجاعت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
حنس
لغتنامه دهخدا
حنس . [ ح َ ن ِ ] (ع ص )شجاعی که میان معرکه را لازم گیرد. (ناظم الاطباء).
-
حنس
لغتنامه دهخدا
حنس . [ح ُ ن ُ ] (ع اِ) پرهیزگاران متقی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و در اقرب الموارد بسکون نون آمده است .
-
جستوجو در متن
-
مردن
لغتنامه دهخدا
مردن . [ م ُ دَ ] (مص ) درگذشتن . فرمان یافتن . نماندن . جان دادن . درگذشتن . وفات کردن . فوت شدن . معدوم شدن . از دنیا رفتن . از جهان بیرون شدن . به دار باقی شتافتن . سفر آخرت کردن . به جهان دیگر رفتن . پرواز کردن مرغ روح . موت . فوت . رحلت . ارتحال...