کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنزاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنزاب
لغتنامه دهخدا
حنزاب . [ ح ِ ] (ع اِ) خر استوارخلقت و کوتاه قوی یا تناور و درشت . || گروه مرغ سنگخوار. || خروس . || گزردشتی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
حنظاب
لغتنامه دهخدا
حنظاب . [ ح ِ ] (ع اِ) کوتاه دشوارخوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
استوارخلقت
لغتنامه دهخدا
استوارخلقت . [ اُ ت ُ خ ِ ق َ ] (ص مرکب ) استوارخلق .مضبور. قُمﱡد. شوغر. کُدﱡر. علسی . عترس . عِتریس : معضل ؛ مرد قوی و استوارخلقت . رجل ٌ ذوضباره ؛ مرد گرداندام استوارخلقت . جمل مضبور؛ شتر استوارخلقت . جمل مضبر؛ شتر استوارخلقت آکنده گوشت . حنزاب ؛ خ...
-
ابن حنزابه
لغتنامه دهخدا
ابن حنزابه . [ اِ ن ُ ح ِ ب َ ] (اِخ ) ابوالفضل جعفربن فضل بغدادی (ابن فرات ). پدرش وزیرخلیفه مقتدر بود و او به مصر رفته چندی وزارت کافوراخشیدی و پس از او وزارت احمدبن علی بن اخشید داشت . در مدت وزارت دو بار عساکر ترک خانه ٔ او را غارت کردند و ابومحم...