کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حنتمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حنتمة
لغتنامه دهخدا
حنتمة. [ ح َ ت َ م َ ] (ع اِ) یکی حنتم ؛ ابر سیاه . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به حنتم شود.
-
جستوجو در متن
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْجا ] (اِخ ) ابن خیثمة. رجوع به حجاج بن حنتمة شود.
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن حنتمة. جاحظ گوید: مردی در رقه بود به نام ابوعقیل و از اخبار بنی اسرائیل بسیار نقل میکرد. حجاج بن حنتمه بدو گفت : اسم گاو بنی اسرائیل چه بود؟ ابوعقیل گفت : حنتمة! حجاج گفت : در کجا دیدی ؟ گفت در کتاب عمرو عاص . (البیان ...
-
ذوالرمحین
لغتنامه دهخدا
ذوالرمحین . [ ذُرْ رُ ح َ ] (اِخ ) لقب هاشم بن المغیرةبن عبداﷲبن عمربن مخزوم المخزومی و دختر او مسماة به حنتمة مادر عمربن الخطاب رضی اﷲ عنه است . و منه حدیث ابی العاص ان ّ ابن حنتمة بعجت له الدنیا معاها. (از تاج العروس ). و در عقدالفرید هم نام این ها...
-
حنتم
لغتنامه دهخدا
حنتم . [ ح َ ت َ ] (ع اِ) سبوی سیاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سبوی سبز. (اقرب الموارد) (بحر الجواهر) (مهذب الاسماء). ج ، حناتم . (منتهی الارب ). || درخت حنظل . || ابرهای سیاه . حنتمة، یکی آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).