کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حمیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حمیدة
لغتنامه دهخدا
حمیدة. [ ح َ دَ ] (اِخ ) بنت نعمان بن بشیر انصاری شاعر است . وی زن خالدبن مهاجربن خالدبن ولید بوده . خالد آنگاه که بسوی عبدالملک بدمشق بیامد، حمیده را بزنی بگرفت و او درباره ٔ وی بگفت :نکحت المدینی اذا جأنی فیالک من نکحة غاویةکهول دمشق و شبانهااحب ا...
-
حمیدة
لغتنامه دهخدا
حمیدة. [ ح َ دَ ] (ع ص ) مؤنث حمید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) : آنچنان آثار مرضیه و مساعی حمیده که در تقویم ابواب عدل ... ابوالقاسم محمود راست . (کلیله و دمنه ). او چند سال در ایالات آن بقعه ، آثار حمیده و مساعی پسندیده تقدیم داشت . (ترجمه ٔ تار...
-
حمیده ٔ بربریه
لغتنامه دهخدا
حمیده ٔ بربریه . [ ح َ دَ ی ِ ب َ ب َ ری ی َ ] (اِخ ) مادر حضرت امام موسی الکاظم (ع ) است . اصلاً از قوم بربر و جاریه بود. ام البنین مملوکه ٔ خویش را به پسرش موسی کاظم تزویج نمود و امام رضا(ع ) از او بعرصه ٔ ظهور رسید. (قاموس الاعلام ).
-
حمیده بانوبیگم
لغتنامه دهخدا
حمیده بانوبیگم . [ ح َ دَ ] (اِخ ) زن همایونشاه از ملوک تیموری هند و مادر اکبرشاه و از نسل احمد جامی است . در شهر دهلی و اکره و دیگر بلاد هندوستان آثار خیریه ٔ زیادی از او مانده است . (قاموس الاعلام ).
-
جستوجو در متن
-
عمار مالکی
لغتنامه دهخدا
عمار مالکی . [ ع َم ْ ما رِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حمیده ٔ تونسی مالکی . رجوع به عمار تونسی (ابن حمیدة...) شود.
-
عمار
لغتنامه دهخدا
عمار. [ ع َم ْ ما ] (اِخ ) ابن حمیده ٔ تونسی مالکی . رجوع به عمار تونسی (ابن حمیدة...) شود.
-
حماید
لغتنامه دهخدا
حماید. [ ح َ ی ِ ] (ع ص ) حمائد. ج ِ حمیدة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حمائد و حمیدة شود.
-
ابوطیی
لغتنامه دهخدا
ابوطیی ٔ. [ اَ طَی ْی ِءْ ] (اِخ ) یحیی بن حمیده . رجوع به یحیی ... شود.
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن علی بن حمیده ٔ حلبی نحوی . رجوع به ابوعبداﷲ محمدبن علی بن احمد معروف به ابن حمیده ... شود.
-
والامناقب
لغتنامه دهخدا
والامناقب . [ م َ ق ِ ] (ص مرکب ) بزرگوار از جهت فضل و نیکی و خوبی . (ناظم الاطباء). حمیده صفات .
-
حجاب نورانی
لغتنامه دهخدا
حجاب نورانی . [ ح ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) ظهور. || لطف . جمال . و جمله ٔ صفات حمیده . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
-
عمالی
لغتنامه دهخدا
عمالی . [ ] (اِخ ) (حمیده ٔ...) وی مفتی مالکیان در الجزایر بود و در سال 1293 هَ .ق . درگذشت . او را تألیفاتی در امر قضا میباشد. (از معجم المؤلفین ).
-
ابوعبیدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبیدا. [ اَ ع ُ ب َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن علی بن احمد. معروف به ابن حمیده . رجوع به محمد... شود.
-
خوش روش
لغتنامه دهخدا
خوش روش . [ خوَش ْ / خُش ْ رَ وِ ] (ص مرکب ) آنکه رفتار خوش دارد. صاحب اخلاق حمیده . خوش کردار. خوش عمل .