کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ] (اِ) نوعی جامه : و ارمک سزای حقی وسقرلاط از ابریسک و کمای خطائی . (نظام قاری ص 152).
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح َق ْ قی ] (اِخ ) ابراهیم . رجوع به ابراهیم حقی شود.
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح َق ْ قی ] (اِخ ) اسماعیل . رجوع به اسماعیل حقی شود.
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح َق ْ قی ] (اِخ ) سلیمان حقی بن محمدبن سلیمان الحنفی المشتهر بمفتی مدینة اسکیشهر. او راست : روح کلمةالتفرید شرح کلمةالتوحید، طبع حجر أستانه ، به سال 1284 هَ . ق . (از معجم المطبوعات ).
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح َق ْ قی ] (اِخ ) عبدالحق . یکی از علما و شعرای مشهور هندوستان است . تألیف ها و دیوانی مرتب دارد، مانند شروح مشکوة، سفرالسعاده ، اخبارالاخیار و غیره . وی به سال 958 هَ . ق . تولد یافت . و در زمان شاه جهان به سال 1052 هَ . ق . در 94 سالگی در...
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح ُق ْ قی ] (ع اِ) نوعی خرما. (منتهی الارب ).
-
حقی
لغتنامه دهخدا
حقی . [ ح ُق ْ قی ی ] (ع اِ) ج ِ حقو. رجوع به حقو شود.
-
واژههای مشابه
-
ابراهیم حقی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم حقی . [ اِ ح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از شعرای ترک در قرن دوازدهم هجری . او کتاب موسوم به معرفتنامه را در علوم متفرقه تألیف کرد و دیوانش نیز در ترکیه متداول و معروف است . در 1186 هَ .ق . وفات کرده .
-
حقی نازلی
لغتنامه دهخدا
حقی نازلی . [ ح َق ْ قی ی ِ ] (اِخ ) محمد حقی بن علی بن ابراهیم (متوفای 1301 هَ . ق .) از ایالت ایدین کوزل حصارَ، از نویسندگان است . او راست : 1- اسباب القوه من احسان القدرة فی آداب الاکل و الشرب . 2- البدور المسفرة من وجوه الاحادیث الواردة فی اتساع ...
-
حسن حقی
لغتنامه دهخدا
حسن حقی . [ ح َ س َ ن ِ ح َق ْقی ] (اِخ ) ابن مصطفی پاشا وزیر اشقودره ای . وزیر دولت عثمانی بود و معزولاً در 1313 هَ . ق . در حلب درگذشت . دیوان شعر ترکی دارد. (هدیة العارفین ج 2 ص 303).
-
ابراهیم حقی پاشا
لغتنامه دهخدا
ابراهیم حقی پاشا. [ اِح َق ْ قی ] (اِخ ) یکی از رجال سیاسی عثمانی . مولد او1279 هَ .ق . چندین بار بسفارت باروپا رفته ، مدّتی وزیر معارف و چندی وزیر داخله و بالاخره صدراعظم عثمانی شده و در سال 1328 هَ .ق . هنگامی که ایتالیا بترکیه اعلان جنگ داد کابینه...
-
جستوجو در متن
-
مورک
لغتنامه دهخدا
مورک . [ رِ ] (ع ص ) آنکه وی را حقی نباشد. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). فلان مورک فی هذه الابل ؛ فلان را حقی در این شتران نیست . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واجب الادا
لغتنامه دهخدا
واجب الادا. [ ج ِ بُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ) حقی که بجا آوردن آن لازم بود. (ناظم الاطباء).