کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حقيقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حقیقةً
لغتنامه دهخدا
حقیقةً. [ ح َ قی ق َ تَن ْ] (ع ق ) از روی حق . فی الحقیقة. بالحقیقة. براستی .
-
جستوجو در متن
-
راستی راستی
لغتنامه دهخدا
راستی راستی . (ق مرکب ) در حقیقت . حقیقةً. فی الواقع. واقعاً. از روی جد.
-
واقعاً
لغتنامه دهخدا
واقعاً. [ ق ِ عَن ْ ] (ع ق ) در حقیقت . بحقیقت . حقیقةً. درواقع. فی الواقع. براستی . رجوع به واقع شود.
-
محققاً
لغتنامه دهخدا
محققاً. [ م ُ ح َق ْ ق َ قَن ْ ] (ع ق ) به تحقیق . حقیقةً. مسلماً. قطعاً. رجوع به محقق شود.
-
بحقیقت
لغتنامه دهخدا
بحقیقت . [ ب ِ ح َ ق َ ] (ق مرکب ) (از: ب + حقیقت ) بحق . از روی درستی . حقیقةً. بالحقیقة : بحقیقت مرا اجل اینجا آورد. (کلیله و دمنه ).
-
علی بلخی
لغتنامه دهخدا
علی بلخی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن احمد بلخی ، مکنّی به ابوالقاسم . یکی از علمای نجوم بود. او راست : 1 - سرالاسرار فی حقیقة التیسیر و کیفیةالاستمرار. 2 - شصت باب نجوم . (از یادداشت دهخدا).
-
تأنیث حقیقی
لغتنامه دهخدا
تأنیث حقیقی . [ ت َءْ ث ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) که حقیقةً مؤنث باشد در مقابل تأنیث مجازی . و آن بر دو قسم است لفظی و معنوی . حقیقی لفظی همچون فاطمة و حقیقی معنوی همچون زینب . رجوع به تأنیث و دیگر ترکیب های آن شود.
-
مجازاً
لغتنامه دهخدا
مجازاً. [ م َ زَن ْ ] (ع ق ) بطور مجاز و بطور کنایه و استعاره . (ناظم الاطباء). از روی مجاز. مقابل حقیقةً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). به مجاز. برمجاز. و رجوع به مجاز شود.
-
معنی
لغتنامه دهخدا
معنی . [ م َ نَن ْ ] (ع ق ) حقیقةً و بطور حقیقت و فی الواقع. (ناظم الاطباء). || از حیث معنی . معناً. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- معنی ً و لفظاً ؛ از حیث معنی و لفظ.- || هم در قول و هم در اراده . (ناظم الاطباء).
-
بجد
لغتنامه دهخدا
بجد. [ ب ِ ج ِدد ] (ق مرکب ) (از: ب + جد) جداً. حقیقةً. مؤکداً. لزوماً. سریعاً. با ابرام و با کوشش و جد و جهد. (ناظم الاطباء) : عاشقم بر قهر و لطف او بجدای عجب من عاشق این هر دو ضد.مولوی .
-
ابوطالب
لغتنامه دهخدا
ابوطالب . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) عبیداﷲبن احمدبن یعقوب انباری . مقیم واسط. از شیعه بابوشیَّه . او را صد و چهل کتاب و رساله است ، از جمله : کتاب البیان عن حقیقة الانسان . کتاب الشافی فی علم الدین . کتاب الامامه . (از ابن الندیم ).
-
جر
لغتنامه دهخدا
جر. [ ] (اِخ ) شیخ حسین بن محمد طرابلسی . وی به شهر طرابلس بسال 1261هَ . ق . متولد شد و مقدمات را نزد شیخ عبدالقادر رافعی فراگرفت و سپس تحصیلات خویش را در مدرسه ٔ الازهر تمام کرد و به مولد خویش برگشت و روزنامه ٔ طرابلس را به مدیریت خویش تأسیس کرد. ا...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن مالک انصاری .صحابی است و ابن مبارک از معمر و او از صالح بن مسمار آرد که پیغمبر(ص ) حارث را فرمود: «یا حارث بن مالک کیف اصبحت ؟» حارث گفت : «اصحبت مؤمناً حقاً» حضرت فرمود: «ان لکل قول حقیقة فما حقیقة ایمانک ؟» حارث گفت : «عرف...
-
حسین سعدی
لغتنامه دهخدا
حسین سعدی . [ ح ُ س َن ِ س َ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲ سعد مکنی به ابوعبداﷲ سعدی شیعی امامی . او راست : اکمال الاسلام . بناء الاسلام . حرمة الاسلام . دعائم الاسلام . سهام الاسلام . فضل الاسلام . نوادرالاسلام . الایمان ، دعائم الایمان ، حقیقة الایمان ، حلاو...