کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفيد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حفید
لغتنامه دهخدا
حفید. [ ح َ ] (اِخ ) ابن محمدبن یوسف نشابوری . رجوع به عبداﷲ... شود.
-
حفید
لغتنامه دهخدا
حفید. [ ح َ ] (اِخ ) رجوع به ابن زهر شود.
-
حفید
لغتنامه دهخدا
حفید.[ ح َ ] (ع اِ) فرزند فرزند. (اقرب الموارد). اولاد مرد و اولاد اولاد وی . دختران مرد. نبیره . || خدمتگار. خادم . || یاری گر. ناصر. حافد.
-
علی حفید
لغتنامه دهخدا
علی حفید. [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
-
حفید تفتازانی
لغتنامه دهخدا
حفید تفتازانی . [ ح َ دِ ت َ ] (اِخ ) حفید سعدالدین احمدبن محمدبن یحیی مشهور به حفید ملقب بشیخ الاسلام سعدالدین . متوفای 906 هَ . ق . او راست : شرح تهذیب المنطق . حاشیه بر مطالع. حاشیه بر شرح وقایه ٔ صدرالشریعه ٔ الثانی .
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به حفید سعدالدین شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمد حفید تفتازانی . او راست حاشیه ای بر شرح العقائدالعضدیه . وفات وی به سال 906 هَ .ق . بود.
-
ابن هشام
لغتنامه دهخدا
ابن هشام . [ اِ ن ُ هَِ ] (اِخ ) احمدبن عبدالرحمن بن عبداﷲبن هشام . او حفید صاحب مغنی اللبیب است . او راست حاشیه ای بر توضیح جد خویش .
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
-
امام تبانی
لغتنامه دهخدا
امام تبانی . [ اِ ت َب ْ با ] (اِخ ) مکنی به ابوصادق . دانشمندی از آل تبان حفید ابوالعباس تبانی ، معاصر غزنویان . رجوع به آل تبان شود.
-
علی اسفرایینی
لغتنامه دهخدا
علی اسفرایینی . [ ع َ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی ، مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
-
علی شافعی
لغتنامه دهخدا
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمدبن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی . مشهور به عصامی و حفید. رجوع به علی عصامی شود.
-
صالحانی
لغتنامه دهخدا
صالحانی . [ ل ِ ] (اِخ ) محمدبن علی بن ابراهیم صالحانی واعظ، مکنی به ابی ذر. او از ابوالشیخ اصفهانی و ابوالحسین عصفری و از وی حفید او ابوبکرمحمدبن علی بن ابی ذر صالحانی روایت کند. (الانساب ).
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) کنیت ابن هرون حفید منجم ، علی بن ابی عبداﷲ هرون بن علی بن یحیی بن ابی منصور منجم شاعر. رجوع به بنومنجم شود.