کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حفر ابی موسی الاشعری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حفر ابی موسی الاشعری
لغتنامه دهخدا
حفر ابی موسی الاشعری . [ ح َ ف َ رُ اَ سَل ْ اَ ع َ ] (اِخ ) موضعی بر جاده مکه به بصرة و آن چاههای آب است که ابوموسی اشعری در راه حاج حفر کرده است . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
وادی حفر
لغتنامه دهخدا
وادی حفر. [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (از معجم البلدان در ذیل حفر).
-
حفر سعد
لغتنامه دهخدا
حفر سعد. [ ح َ ف َ رُ س َ ] (اِخ ) موضعی است به بلاد عرب . منسوب به سعدبن زید مناةبن تمیم . و آن در برابر عرمة و بدان سوی دهناء است نزدیک یکی از کوههای دهناء که آنرا حاضر نامند. (معجم البلدان ).
-
حفر ضبة
لغتنامه دهخدا
حفر ضبة. [ ح َ ف َ رُ ض َب ْ ب َ ] (اِخ ) چاههای آبی دورتک باشند منسوب به ضبةبن ادبن الیاس بن مضر در نواحی شواجن . (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
حفر کردن
لغتنامه دهخدا
حفر کردن . [ ح َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حفر. کندن .
-
باب حفر
لغتنامه دهخدا
باب حفر. [ ب ُ ح َ ] (اِخ ) روستائی است . (منتهی الارب ).
-
حفر بنی تمیم
لغتنامه دهخدا
حفر بنی تمیم . [ ح َ ف َ رِ ب َ ت َ ] (اِخ )نام چاهی است بنی تمیم را به مکه . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ )ابن ابی موسی الاشعری . مکنی به ابو برده تابعی است .
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) الاشعری تابعی است . او از خالدبن ولید و یزیدبن ابی سفیان و از او ابوصالح الاشعری و اسماعیل بن عبیداﷲ روایت کنند.
-
رعن
لغتنامه دهخدا
رعن . [ رَ ] (اِخ ) موضعی است به حجاز. || موضعی است به بحرین . || موضعی است نزدیک حفر ابی موسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). موضعی است در طریق حاج بخره بین حفر ابی موسی و مادیة. (از معجم البلدان ).
-
ابوبرده
لغتنامه دهخدا
ابوبرده . [ اَ بو ب ُ دَ ] (اِخ ) عامربن ابی موسی الاشعری ، عبداﷲبن قیس اشعری . تابعی است . و او پس از شریح ، قاضی کوفه بود. وفات وی به سال 103 هَ . ق . است .
-
حماد
لغتنامه دهخدا
حماد. [ ح َم ْ ما ] (اِخ ) ابن ابی سلیمان مولی ̍ ابراهیم بن ابی موسی الاشعری . وی نزد ابراهیم فقه آموخت و به سال 119 و یا 120 هَ . ق . بمرد. عبدالملک بن ایاس گفت : ابراهیم را گفتند پس از تو چه کسی برای ما باشد؟ گفت : حماد. (طبقات الفقها ص 63).
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) محمدبن عیسی بن ابی موسی . رجوع به ابن ابی موسی شود.