کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حطط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حطط
لغتنامه دهخدا
حطط. [ ح ُ طُ] (ع اِ) تنهای نرم و نازک . (منتهی الارب ). || مراکب السفل او الصواب مراتب السفل . و مفرد آن حطة است نقصان مرتبت . (منتهی الارب ). رجوع به حطه شود.
-
واژههای همآوا
-
هطط
لغتنامه دهخدا
هطط. [ هَُ طُ ] (ع ص ، اِ) مردم هلاک شوندگان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
حطة
لغتنامه دهخدا
حطة. [ ح ِطْ طَ ] (ع اِ) درخواست کمی چیزی . (منتهی الارب ). کلمه ای که بگفتن آن گناه از گوینده بردارند. کلمه ای که بگفتن آن گناه از بنده فرونهند. (مهذب الاسماء). و معنی آن حط عنا ذنوبنا یا اوزارنا باشد. (منتهی الارب ). || بعضی گفته اند، حطه کلمه ٔ شه...
-
حتت
لغتنامه دهخدا
حتت . [ ح َ ت َ ] (ع اِ) ج ِ حتة. (دزی ج 1 ص 246).