کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشمت آباد بالا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشمت آباد بالا
لغتنامه دهخدا
حشمت آباد بالا. [ ح ِ م َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان نورعلی بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در پانزده هزارگزی جنوب باختری نورآباد. 12هزارگزی باخترراه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . ناحیه ای است واقع در جلگه سردسیر مالاریایی . دارای 60 تن سکنه میباشد. ...
-
واژههای مشابه
-
حشمت بدخشانی
لغتنامه دهخدا
حشمت بدخشانی . [ ح ِ م َ ب َ دَ ] (اِخ ) میر محتشم علیخان . شاعری اصلا از مردم بدخشان و مولد اودر شهر دهلی . و وفات وی به سال 1161 هَ . ق . بوده است . دیوانی حاوی 7000 بیت دارد و بیت ذیل از اوست :در تماشایش نه تنها دست و دل از کار ماندعکس در آیینه هم...
-
حشمت عثمانی
لغتنامه دهخدا
حشمت عثمانی . [ ح ِ م َ ت ِ ع ُ ] (اِخ ) شاعری عثمانی ، پسر یکی از صدور عباس افندی . وی معاصر و منظور راغب پاشا بود و در 1175 هَ . ق . به تهمت زبان درازی به مقام خلافت با نورس افندی کرکوکی به بروسه تبعید شد و سپس از آنجا وی را به رودس نفی کردند و در ...
-
حشمت قاجار
لغتنامه دهخدا
حشمت قاجار. [ ح ِ م َ ت ِ ] (اِخ ) همایون میرزا شاعر دوره ٔ ناصرالدین شاه . مثنوی «یوسف و زلیخا» و «گلشن محمود» و «سفینه » از آن اوست . (ذریعه ج 9 ص 256 از مجمع الفصحاء ج 1 ص 22) (دانشمندان آذربایجان ص 175).
-
حشمت پرست
لغتنامه دهخدا
حشمت پرست . [ ح ِ م َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) ثروت پرست . جاه طلب : تکبر کند مرد حشمت پرست نداند که حشمت به علم اندرست .(بوستان ).
-
حشمت رود
لغتنامه دهخدا
حشمت رود. [ ح ِ م َ ] (اِخ ) نام شعبه ای از سفیدرود که لاهیجان و نواحی آن را آب دهد.
-
حشمت نظام
لغتنامه دهخدا
حشمت نظام . [ ح ِ م َ ن ِ ] (اِخ ) یکی از آزادیخواهان صدر مشروطه که در واقعه ٔ به توپ بستن مجلس بدست محمدعلی شاه اسیر گردید و عکس وی در میان 22 تن گروه اسیران که در تاریخ مشروطه ٔ کسروی ص 662 چاپ شده است شماره ٔ 10 میباشد.
-
بی حشمت
لغتنامه دهخدا
بی حشمت . [ ح ِ م َ ] (ص مرکب ) بی ترس . بی واهمه . بی ملاحظه :هر کسی را که مظلمتی است بباید آمد و بی حشمت سخن خویش گفت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 36). گفت به از این میخواهم بی حشمت نصیحت باید کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 61). تو مردی که جز راست نگویی و غ...
-
سد حشمت رود
لغتنامه دهخدا
سد حشمت رود. [ س َدْ دِ ح ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به سد شود.
-
جستوجو در متن
-
لاهیجان
لغتنامه دهخدا
لاهیجان . (اِخ ) (شهرستان ...) نام شهرستانی از شهرستانهای هفتگانه ٔ استان یکم ، گیلان . محدود از شمال به دریای خزر از خاور به شهرستان شهسوار و از باختر به شهرستان رشت و از جنوب به شهرستان قزوین (خطالرأس سلسله ٔ جبال البرز). طول آن از شمال به جنوب 44...
-
پی
لغتنامه دهخدا
پی . [ پ َ / پ ِ ] (اِ) قدم . گام . پای . پا. مخفف پای که بعربی رجل خوانند. (برهان ). پشت علیای کف پا و پشت سفلای ساق پا. کف پا : ترّست زمین ز دیدگان من چون پی بنهم همی فرولغزم . آغاجی .اکنون فکنده بینی از ترک تا یمن یک چند گاه زیر پی آهوان سمن . دقی...
-
بام
لغتنامه دهخدا
بام . (اِ) برسوی سقف که بر از آن سقف دیگر نباشد. طرف بیرونی سقف خانه . (غیاث اللغات ). طرف بیرونی سقف خانه ، و بعضی طرف درونی خانه را گفته اند به قرینه ٔ پشت بام . (برهان قاطع) (آنندراج ). ظاهر سقف از برسوی . سقف خانه از بیرون سو.(یادداشت مؤلف ). بر...
-
طغرل بیک
لغتنامه دهخدا
طغرل بیک . [ طُ رِ / رُ ب َ ] (اِخ ) (طغرل اول ) محمدبن میکائیل بن سلجوق بن دقاق ، ملقب به رکن الدین و الدوله ، المکنی به ابوطالب (429 تا 455 هَ . ق .). درراحةالصدور آورده که : در شهور سنه ٔ اربع و عشرین و اربعمائة سلطنت آغاز کرد و سیر حمیده ٔ ملوک پ...