کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشرگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشرگاه
لغتنامه دهخدا
حشرگاه . [ ح َ ] (اِ مرکب ) عرصات قیامت : چنان پوی شاهانه این شاهراه که شاهانه پوئی ره حشرگاه . ظهوری .|| مجمعی که در ایام عاشورا در آنجا گریه بنیاد کنند. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
فرافر
لغتنامه دهخدا
فرافر. [ ف َرْ را ف َ ](اِ صوت ) آواز نای و نفیر، از عالم شپاشاپ تیر و چکاچاک تیر و تیغ. (آنندراج از بهار عجم ) : ز فرافر سهمگین نفیرسراسیمه شد خیره کش چرخ پیر. عبداﷲ هاتفی (از آنندراج از بهار عجم ).در آن حشرگاه قیامت اثرز فرافر صرصر نایگر...صادق بیک...