کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشره شناسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشره شناسی
لغتنامه دهخدا
حشره شناسی .[ ح َ ش َ رَ / رِ ش ِ ] (حامص مرکب ) دانش حشره شناس .
-
واژههای مشابه
-
حشرة
لغتنامه دهخدا
حشرة. [ ح َ ش َ رَ ](ع اِ) هر جنبنده ٔ خرد از پرنده و رونده و خزنده . جنبنده ٔ خرد. خرده جانور. جانور خزنده و گزنده یا جانور ریزه ٔ زمینی . (منتهی الارب ). خستر. خرفسر. هامه . ج ،حشر، حشرات . || پوستی که ملاصق دانه بوده . || تمام شکار یا بهره ٔ نفیس ...
-
حشره خوار
لغتنامه دهخدا
حشره خوار. [ ح َ ش َ رَ / رِ خوا / خا ] (نف مرکب ) جانور که غذای او حشره است مانند شارک (طرقه ) و ترند (دم سنجه ) و خلد (موشکور) و ژوژ (خارپشت ). حشره خوارنده .
-
حشره شناس
لغتنامه دهخدا
حشره شناس . [ ح َ ش َ رَ / رِ ش ِ] (نف مرکب ) دانشمند شناسنده ٔ حشرات : از کی تا حالا حشره شناس شده ای . (سایه روشن هدایت ص 16).
-
حشره کش
لغتنامه دهخدا
حشره کش . [ ح َ ش َ رَ / رِ ک ُ ] (نف مرکب ) هر دارو که حشرات را کشد. بهترین حشره کشها گرد ددت است . و از این پیش گرد تنباکو، محلول نمک طعام ، جوشانیده ٔ برگ درخت گردو و آب صابون و امثال آن برای این مقصود بکار می بردند.
-
حشره کشی
لغتنامه دهخدا
حشره کشی . [ ح َ ش َ رَ / رِ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل حشره کش .
-
حشرة مشرة
لغتنامه دهخدا
حشرة مشرة. [ ح َ ش َ رَ م َ ش َ رَ ] (ع ص مرکب ، از اتباع )اذن حشرة مشرة؛ گوشی خرد و باریک . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
لاتری
لغتنامه دهخدا
لاتری . [ رِ ] (اِخ ) پیر آندره . نام طبیعی دان فرانسوی و یکی از بانیان علم حشره شناسی . مولد بریو. (1762-1833 م .).
-
دیونه
لغتنامه دهخدا
دیونه . [ ی ُ ن ِ ] (فرانسوی ، اِ) گیاه حشره خوار عجیبی از نوع دیونایا که برگ آن منتهی به دامی برای گرفتن حشرات است . کناره های این قسمت دارای تارهایی است و سطح داخلی آن تعدادی موهای بسیار حساس دارد. اگر حشره یاشی ٔ دیگر با یکی از این موها تماس یابد ...
-
گل پیرتر
لغتنامه دهخدا
گل پیرتر. [ گ ُ ل ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چندین پیرتر یا بابونه گاوی یافت میشود که گل آنرا بشکل گرد به کار میبرند. دارای یک جسم مؤثر بنام پیرترین و یک اسید موسوم به پرسیسین میباشد. خاصیت سمی اجسام مؤثر گل پیرتر برای دامهای درجه حرارت ثابت خ...
-
نپانتس
لغتنامه دهخدا
نپانتس . [ ن ِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) نام گیاهی است از حشره خواران کیسه دار که در جنگلهای نواحی گرم و مرطوب و در شکافهای پوست درختان میروید.برگهای آن دارای قسمتی پهن است که به رشته ٔ باریکی منتهی می شود و این رشته ٔ باریک می تواند به دور ساقه های باریک...
-
شکرتیغال
لغتنامه دهخدا
شکرتیغال . [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) غلاف حیوانی شبیه به مگس که در بوته ٔ انزروت از لعاب خود مانند کرم ابریشم می تند و در آن می میرد و آنرا در طب مانند داروهای صدری استعمال میکنند. (ناظم الاطباء) (ازتحفه ٔ حکیم مؤمن ). پیله ای که حشره ٔ خزوکک بر روی ان...
-
مازو
لغتنامه دهخدا
مازو. (اِ) بار درختی است و بدان پوست را دباغت کنند و یک جزو از اجزای مرکب هم هست . (برهان ). ثمر درختی است که بدان پوست را دباغت کنند. (آنندراج ). نمو غیرطبیعی که در روی برگهای بعضی اشجار بر اثر گزیدگی حیوانی از جنس هوام پدید می آید و بیشتر در روی بر...