کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشاشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حشاشة
لغتنامه دهخدا
حشاشة. [ ح ُ ش َ ] (ع اِ) باقی جان . (دهار) (مهذب الاسماء). رمق . (السامی فی الاسامی ). بقیه ٔ روح در جسد. نفس آخر. باقی جان در مریض و جریح . بقیه ٔ جان که در دم مردن مانده باشد. حشاش . ج ، حشاشات : جان او که حشاشه ٔ مکرمت بوده بر باد دادند. (ترجمه ٔ...
-
جستوجو در متن
-
حشاشات
لغتنامه دهخدا
حشاشات . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حشاشة. (اقرب الموارد).
-
آخرنفس
لغتنامه دهخدا
آخرنفس . [ خ ِ ن َ ف َ ] (اِ مرکب ) رمق .نیم جان . باقی جان . حشاشه . نیمه ٔ جان . دَم واپسین .
-
حشاش
لغتنامه دهخدا
حشاش . [ ح ُ ] (ع اِ) حشاشه ٔرمق ؛ بقیه ٔ جان در بیمار و جریح . (اقرب الموارد).
-
اکارم
لغتنامه دهخدا
اکارم . [ اَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِاَکرَم . (ناظم الاطباء). کریمتران . (فرهنگ فارسی معین ). گرامی تران و بخشنده تران . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : اگر نه این حشاشه ٔ مکرمت و بقیه ٔ اکارم ... دل بازمیدادی ... رقم سواد بر بیاض کشیدن محروم شدی . (ترجمه ٔ ت...
-
خامد
لغتنامه دهخدا
خامد. [ م ِ ] (ع ص ) مرده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، خامدون ، خامدین : ان کانت اِلا صیحةً واحدةًفاذا هم خامدون . (قرآن 29/36). فَمازالت تلک دعویهم حتی جعلنا هم حصیداً خامدین . (قرآن 15/21). || آرمیده . (آنندراج ). || ساکن . ساکت . (ناظم الاطباء...
-
رمق
لغتنامه دهخدا
رمق . [ رَ م َ ] (ع اِ) باقی جان . (دهار) (منتهی الارب ). باقی دمه . (دهار). بقیه ٔ حیات . ج ، ارماق . (از اقرب الموارد). حُشاشة. (السامی ).بقیه ٔ جان . (غیاث اللغات ). نفس آخرین . (از متن اللغة). رمخ و باقی جان . (ناظم الاطباء) : مرا سد رمق حاصل می ...
-
بخش کردن
لغتنامه دهخدا
بخش کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تقسیم کردن . (ناظم الاطباء). تقسیم . اقتسام . قسم . قسمة. (ترجمان القرآن جرجانی ). اقتسام . (تاج المصادر بیهقی ). تقسیم . قسم . توزیع. (دهار). توزیع کردن . بخش کردن . (یادداشت مؤلف ):الاستقسام ، بخش کردن خواستن ....
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن سعد ابوالحسین کاتب . یاقوت در معجم الادباء (چ مارگلیوث ج 1 ص 129 ببعد) آرد: حمزه در زمره ٔ اهل اصفهان ذکر او آورده و گوید که ابوالحسین احمدبن سعد در ایام القاهرباﷲ بعمل خراج منصوب گردید و در غره ٔ جمادی الاولی سال 321 هَ ....
-
باقی
لغتنامه دهخدا
باقی . (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر بقاء است و بقاء ثبات شی ٔ است بحال و صورت نخست ، برابر آن فناء است . (از تاج العروس ). آنکه دارای دوام و ثبات باشد. (از اقرب الموارد). پاینده . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). پایدار. جاوید. بی زوال . ازلی . سرمدی...
-
جستن
لغتنامه دهخدا
جستن . [ ج َ ت َ ] (مص ) رها شدن . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). رهائی یافتن . رَستن . (ناظم الاطباء). خلاص شدن : ز بددست ضحاک تازی ببست به مردی ز چنگ زمانه بجست . فردوسی .که جستی سلامت ز کام نهنگ بگاه گریزش نکردی درنگ . فردوسی .پرستندگان آ...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یافته است و معاصر محمدبن عبدالکریم شهرستانی ...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...