کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حشار
لغتنامه دهخدا
حشار. [ ح َش ْ شا ] (اِخ ) موضعی است . (معجم البلدان ).
-
حشار
لغتنامه دهخدا
حشار.[ ح ِ ] (ع اِ) حشرات . ج حشرة : و یحرم الارنب و الضب و الحشار کلها کالحیة و الفارة و العقرب والجرذان و الخنافس و الصراصر (سرسرک ) و بنات وردان و البواغب و القمل . (شرایع کتاب الاطعمة و الاشربة).
-
جستوجو در متن
-
حشرات
لغتنامه دهخدا
حشرات . [ ح َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ حَشرَة. جنبندگان خرد. احناش .حشار. جانوران خزنده و گزنده یا جانور ریزه ٔ زمینی .جانوران ریزه و جانوران که در زمین سوراخ کرده خانه سازند، لهذا بسوی زمین اضافت کرده حشرات الارض گویند مثل مار و موش و غیره . (از غیاث اللغات...