کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسی کوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسی کوه
لغتنامه دهخدا
حسی کوه . [ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین ، بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، 57هزارگزی جنوب رودسر، 6هزارگزی شوئیل . سکنه ٔ آن 30 تن . محصول عمده ٔ آن مختصر فندق و غلات دیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
واژههای مشابه
-
عالم حسی
لغتنامه دهخدا
عالم حسی . [ ل َ م ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عالم شهود و شهادت ، در مقابل عالم غیب و عالم معقول . (شرح حکمة الاشراق صص 145 - 175).
-
نفس حسی
لغتنامه دهخدا
نفس حسی . [ ن َ س ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مراد نفس حیوانی است که منشاء حس و حرکت است . (فرهنگ علوم عقلی از جامعالحکمتین ص 149 و شفا ج 2 ص 635) : دیوی است ستمکاره نفس حسی کو مایه ٔ جهل است و بی قراری . ناصرخسرو.پیش کعبه نفس حسی بهر قربان...
-
روح حسی
لغتنامه دهخدا
روح حسی . [ ح ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جنبه ٔ ادراک حسی روح است . و رجوع به مصنفات باباافضل ج 1 رساله ٔ 1 ص 31 شود.
-
افق حسی
لغتنامه دهخدا
افق حسی . [ اُ ف ُ ق ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دایره ایست که بدیدار مردم گرد بر گردزمین است . ابوریحان گوید: افق دو گونه است یکی حسی و دیگر حقیقی ؛ اما حسی آن دایره است که از قبه ٔ آسمان بزمین همی رسد و همچون دایره ای باشد گرد برگرد مردم ...
-
حسی کباب
لغتنامه دهخدا
حسی کباب . [ح ِ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
-
حسی مزعف
لغتنامه دهخدا
حسی مزعف . [ ح ِ م ُ ع َ ] (اِ مرکب ) چاهک شوراب . غدیری که آبش شیرین نیست . و در لغت «حِسی و حَسی و حَسی ̍ سهل من الارض یستنقع فیه الماء و قیل : غلظ فوقه رمل یجمح ماء المطر» آمده است . (اقرب الموارد).
-
حسی الغمیم
لغتنامه دهخدا
حسی الغمیم . [ ح ِ س ْ یُل ْ غ َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ). رجوع به غمیم الحساء شود.
-
حسی المریرة
لغتنامه دهخدا
حسی المریرة. [ ح ِ س ْ یُل ْ م ُ رَ رَ ](اِخ ) نام موضعی است در شعر عرب . (معجم البلدان ).
-
حسی المصرد
لغتنامه دهخدا
حسی المصرد. [ ح ِ س ْ یُل ْ م ُ ص َرْ رِ ] (اِخ ) نام جایی است که در شعر عرب آمده است . (معجم البلدان ).
-
حسی ذی تمنی
لغتنامه دهخدا
حسی ذی تمنی . [ ح ِس ْ ی ُ ت َ م َن ْ نا ] (اِخ ) نخلستانی است به یمامة بنوالعنبر را. (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
غیقة
لغتنامه دهخدا
غیقة. [ غ َ ق َ ] (اِخ ) جایی است در پشت حرةالنار که متعلق به بنی ثعلبةبن سعدبن ذبیان است . کُثَیِّر گوید : فلما بلغن المنتضی بین غیقةو یلیل مالت فاحز ألت صدورها. (از معجم البلدان ).|| بقولی غیقة میان مکه و مدینه در بلاد غفار است . || بقولی دیگر، زم...
-
ثری
لغتنامه دهخدا
ثری . [ ث َ را ] (ع اِ) (این ماده مثل این مینماید که از تر مقابل خشک فارسی مأخوذ است ). تری زمین . رطوبت . || خاک نمناک یا خاکی که اگرتر گردانند چفسنده نگردد. خاک نم دار. خاک نمگن . || زیر زمین . (غیاث ). زمین . خاک : همت تیز و بلند تو بدانجای رسیدک...