کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسن شاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسن شاه
لغتنامه دهخدا
حسن شاه . [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن شرف الدین بقالی عجمی . درگذشته ٔ 905 هَ . ق . شاعر سلطان . او راست : حاشیه برشرح مطالعالانوار و شرح حکمةالعین و شرح قصاری . (هدیةالعارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون ) (رجال حبیب السیر ص 179 و 242) (سبک شناسی ج 3 ص 293) (م...
-
حسن شاه
لغتنامه دهخدا
حسن شاه . [ ح َ س َ ] (اِخ ) رکن الدین . وزیر شاه شجاع بود. (رجال حبیب السیر ص 78).
-
واژههای مشابه
-
عرب حسن
لغتنامه دهخدا
عرب حسن . [ ع َ رَ ح َ س َ ](اِخ ) دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 24 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر کنار راه تابستانی شوشتر به بند قیر کنار شمال خاوری رود شطیط، واقع در دشت و گرمسیر است . 1200 تن سکنه دارد. آب آن از رود شطیط تأ...
-
کلاته حسن
لغتنامه دهخدا
کلاته حسن . [ ک َ ت ِ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان ولایت بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و سردسیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته حسن
لغتنامه دهخدا
کلاته حسن . [ ک َ ت ِ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش خوسف شهرستان ، بیرجند محلی دشت و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
غریب حسن
لغتنامه دهخدا
غریب حسن . [ غ َ ح ُ ] (ص مرکب )آنکه دارای جمال و زیبایی شگفت آور است : شهری غریب دشمن ویاری غریب حسن آنجا چه جای غمزدگان قلندر است .خاقانی .
-
غریب حسن
لغتنامه دهخدا
غریب حسن .[ غ َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه که در 11/5هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و یک هزار و پانصدگزی خاور شوسه ٔ ارومیه به مهاباد واقع است . زمین آن جلگه و هوای آن معتدل وسالم است و 66 تن سکنه دارد که مذهب...
-
حدیث حسن
لغتنامه دهخدا
حدیث حسن . [ ح َ ث ِ ح َ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام حدیث نبوی است که آنچه پیغمبر بزبان مبارک ارشاد فرموده به صحت روایات پیوسته باشد. (غیاث ). و سید جرجانی گوید: الحسن من الحدیث ، ان یکون راویه مشهور بالصدق و الامانة غیر انه لم یبلغ در...
-
رأس حسن
لغتنامه دهخدا
رأس حسن . [ رَءْ س ِ ح َ س َ ] (اِخ ) نواحی غربی شبه جزیره ٔ عمان .
-
شیخ حسن
لغتنامه دهخدا
شیخ حسن . [ ش َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان سردرود بخش اسکو از شهرستان تبریز است و 318 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
قلعه حسن
لغتنامه دهخدا
قلعه حسن . [ ق َ ع َ ح َ س َ ] (اِخ ) از نقاطی است در جنگل زیارت استرآباد که خرابه هائی در آن دیده میشود. رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 171 شود.
-
قلعه حسن
لغتنامه دهخدا
قلعه حسن . [ ق َ ع َ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سوران شهرستان سراوان ، واقع در8000گزی باختر سوران و 3000گزی جنوب راه فرعی سوران به خاش . سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
قلعه حسن
لغتنامه دهخدا
قلعه حسن . [ ق َ ع َ ح َ س َ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان پیچرانلو بخش باجگیران شهرستان قوچان ، واقع در 30هزارگزی جنوب باختری باجگیران و 4هزارگزی جنوب مالرو عمومی باجگیران به نظرعلی . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری است . سکنه ٔ آن 359 تن ، آب آن از ...
-
قلعه حسن
لغتنامه دهخدا
قلعه حسن . [ ق َ ع َ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 18هزارگزی شمال فدیشه . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 112 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و کرباس ب...