کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزقیال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزقیال
لغتنامه دهخدا
حزقیال . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیل رجوع به حزقیل شود. || نام کتابی از تورات . حزقیل . (ابن الندیم ) .
-
جستوجو در متن
-
سبرایم
لغتنامه دهخدا
سبرایم . [ ] (اِخ ) محل مرتفعی است در زمین مقدس ، فیمابین سرحد دمشق و حمات واقع میباشد. (حزقیال 47:16) (قاموس کتاب مقدس ).
-
صفور
لغتنامه دهخدا
صفور. [ ص َ ] (اِخ ) دختر کاهن مدیانی بود که در ازدواج موسی درآمد و برای وی دو پسر تولید کرد. (حزقیال 2:21و22) (قاموس کتاب مقدس ). رجوع به صفورا شود.
-
تامار
لغتنامه دهخدا
تامار. (اِخ ) اسم مکانی است که بطرف شرقی یهودا واقع است . (کتاب حزقیال 47:19 و 48:28) و در تعیین موضعآن اختلاف است . بعضی بر آنند که همان «تدمر» است که در دشت بود. رجوع به تدمر شود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
صدد
لغتنامه دهخدا
صدد. [ ] (اِخ ) شهری است بر مرز و بوم شمالی اسرائیل چنانکه موسی و حزقیال قرار دادند (سفر اعداد 34: 8 و حزقیال 47: 15) بسیاری گمان دارند که صدد همان صدد حالیه است که 75 میل بشمال شرقی دمشق و 35 میل بجنوب شرقی حمص مسافت دارد، و آن مزرعه ٔ عظیمی است و ا...
-
ددان
لغتنامه دهخدا
ددان . [ دَ ] (اِخ ) مقاطعه ای از بلاد عرب در حوالی خلیج فارس و این مقاطعه با «صور» تجارت می نمود و عاج و آبنوس و قالیچه بدانجا می فرستاد (حزقیال 25:13 و 27:15 و 20) و نسل ددان ابن رعمه بن کوش در آنجاسکونت می داشتند. بعد از انهدام صور نیز همواره در آ...
-
صفیر
لغتنامه دهخدا
صفیر. [ ص َ ] (عبری ، اِ) علامت استهزا و ریشخند است . (حزقیال 27:36، کتاب میکاه 6:16) (قاموس کتاب مقدس ). || علامت ندا نمودن و خواندن است . (اشعیا 5:26 و 7:18، زکریا10:8) (قاموس کتاب مقدس ). || یکی از الفاظی است که افاده ٔ تحقیر نماید. (ایوب 27:23، ا...
-
مأجوج
لغتنامه دهخدا
مأجوج . [ م َءْ ] (اِخ ) نام سرزمین تاتار. (فهرست ولف ). نام قسمتی از تاتارستان شرقی که در کرانه ٔ چین واقع می باشد. (ناظم الاطباء). اسم بلادی است که جوج بر آن شهریاری داشت در قرون متوسطه سوریان بلاد تاتار را مأجوج (محل جوج ) نامیدند لکن عربها زمین...
-
تمثال غیرت
لغتنامه دهخدا
تمثال غیرت . [ ] (اِ مرکب ) کتاب حزقیال 8:3 و 5، به واضحی تمام معلوم نیست که در این آیه به کدام تمثال اشاره می نماید الا اینکه می توان گفت که اشاره به تمثالی است که نزدیک مدخل دروازه ٔاورشلیم می گذاشتند که رؤیت آن اسباب هیجان غیرت داخلین می شد تا دل...
-
شبا
لغتنامه دهخدا
شبا. [ ش َ ] (اِخ ) در زبان عبرانی سبا موطن ملکه ٔ مشهور بود. (اول پادشاهان 10:1 و 4 و 10 و 13) (دوم تاریخ ایام 9:1 و 3 و 9) (اشعیا 60:6) (حزقیال 27:22، 23 و 38:13) (قاموس کتاب مقدس ).
-
کتیم
لغتنامه دهخدا
کتیم . [ ] (اِخ ) بعضی را گمان همان است که قبرس باشد و برخی بر آنند که جزایر و سواحلی است که در طرف غربی فلسطین واقع است . (قاموس کتاب مقدس ). این کلمه در تاریخ ایران باستان بنقل ازکتاب حزقیال باب 27 اینگونه آمده است : «اما تو ای پسر انسان ... پاروها...
-
باشان
لغتنامه دهخدا
باشان . (اِخ ) (خاک سبک ). و آن مقاطعه ای از زمین کنعان میباشد که در طرف شرقی اردن و در میانه ٔ حرمون و جلعاد واقع است . (قاموس کتاب مقدس ). قطعه ای است از کنعان در طرف شرقی اردن . (ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 444) : پاروهایت را از بلوطهای باشان ساختند...
-
تیمان
لغتنامه دهخدا
تیمان . (اِخ ) (صحرای جنوبی ) 1 - اول زاده ٔ الیفاز. سفر پیدایش 36:11. 2 - ملکی که به اسم اول زاده ٔ الیفاز مسمی شد و اهالیش بواسطه ٔ حکمت و کثرت دانش شهرت داشتند... ظاهراً این ملک بر جنوب شرقی زمین ادوم که آن را زمین پسران مشرق گویند واقع بوده و در ...
-
حزقیل
لغتنامه دهخدا
حزقیل . [ ح ِ ] (اِخ ) حزقیال . حزقل (بمعنی قوت اﷲ میباشد). و او پسر بوزی کاهن بود که در یهودیه متولد گردید و هم در آنجا ایام طفولیت خود را بسر برده در سال 598 ق . م . بخت النصر او را اسیرکرده با یهویاکین شهریار یهودا در اراضی کلدانیان در کنار نهر خا...