کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزب انقلابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزب انقلابی
لغتنامه دهخدا
حزب انقلابی . [ ح ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) گروهی از یک طبقه ٔ اقتصادی در یک جامعه که اجرای برنامه ٔ کار خود را بر قیام مسلحانه نهاده باشند. رجوع به انقلابی شود.
-
واژههای مشابه
-
حزب ا
لغتنامه دهخدا
حزب ا. [ ح ِ بُل ْ لا ه ْ ] (ع اِ مرکب ) حزب خدا. کنایت از مؤمنان . صالحان . عارفان . حافظان قرآن . درویشان . (شرفنامه ٔ منیری ). گروه مصلحان (غیاث ) : و من یتول اﷲ و رسولَه ُ و الذین آمنوا، فان حزب اﷲ هم الغالبون . (قرآن 56/5).
-
حزب بازی
لغتنامه دهخدا
حزب بازی . [ ح ِ ] (حامص مرکب ) دسته بندی کردن بطور غیرطبیعی . || گروه سازی برخلاف مصالح اکثریت .
-
حزب سازی
لغتنامه دهخدا
حزب سازی . [ ح ِ ] (حامص مرکب ) حزب بازی ، گردآوری افرادی که از یک طبقه ٔ اقتصادی نباشند. رجوع به حزب بازی شود.
-
جستوجو در متن
-
موسولینی
لغتنامه دهخدا
موسولینی . [ س ُ ] (اِخ ) بنیتو. متولد 1883 م . در پرداپیو (یکی از ایالات ایتالیا) . دیکتاتور و رجل سیاسی ایتالیا در سالهای بین 1922 تا 1945.وی فرزند یک آهنگر انقلابی بود. و خودش چون مانند پدرش افکار انقلابی داشت . در اوان جوانی به سویس فراری و پناهن...
-
شفیق منصور
لغتنامه دهخدا
شفیق منصور. [ ش َ م َ ] (اِخ ) از پیشروان و پیشوایان مبارز و صدیق و شایسته ٔ انقلاب در دوره ٔ تسلط انگلیس بر مصر بود. وی درجه ٔ دکتری حقوق و سمت نمایندگی مجلس را داشت . تولد و تحصیل وی در قاهره بود. در دوران تحصیل در دانشکده ٔ حقوق به جمعیت سری انقلا...
-
الجزایر
لغتنامه دهخدا
الجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از این یک میلیون 700000 تن فرانسوی هستند. از شمال به دریای مدیترانه و از مشرق به غرب تونس و ...
-
روسیه ٔ شوروی
لغتنامه دهخدا
روسیه ٔ شوروی . [ سی ی َ ی ِ رَ ] (اِخ ) یا اتحاد جماهیر شوروی یا بطور اختصار شوروی کشور بزرگ اروپایی و آسیایی است که از شمال به اقیانوس منجمد شمالی و از مغرب به نروژ و فنلاند و سواحل بالتیک و آلمان و از جنوب به رومانی و دریای سیاه و ترکیه و ایران و ...
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس : ِحرّةُ بنی ُسلیم و راقم و لیلی و شوران والنار. (م...