کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزاب
لغتنامه دهخدا
حزاب . [ ح َ ] (ع ص ) کوتاه درشت اندام . (منتهی الارب ).
-
حزاب
لغتنامه دهخدا
حزاب . [ ح ِ ] (ع مص )رسیدن کاری سخت کسی را که او را اندوهناک گرداند.
-
واژههای همآوا
-
هضاب
لغتنامه دهخدا
هضاب . [ هَِ ] (ع اِ) ج ِ هضبة. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کوهها و پشته ها : بر معاطف آن شعاب و مخارم آن هضاب اطلاع یافته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). هامون از ازدحام کتاب با هضاب سرافرازی کرد. (جهانگشای جوینی ).
-
جستوجو در متن
-
حزابی
لغتنامه دهخدا
حزابی . [ ح َ ] (ع ص ) کوتاه درشت اندام . حَزاب . (منتهی الارب ). || ج ِ حزباءة. (منتهی الارب ). || ج ِ حزب . (منتهی الارب ).