کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حریم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح َ ] (اِخ ) ابن سعدالعشیرة جعفی . و در تاج العروس گوید: حریم بن جعفی بن سعدالعشیرة برادر مرّان بن جعفی است . و این دو، دو بطن از عرب باشند.
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح َ ] (اِخ ) قریه ای است به یمامة از بنی العنبر. (معجم البلدان ).
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح َ ] (ع ص ) بازداشت کرده و حرام کرده شده که مس آن جائز نیست . چیزی که حرام باشد. چیزی که حرام باشد و دست بدان نتوان کرد. || چیزی که آنرا حمایت کنند و جنگ کنند بر آن . || (اِ) شریک . انباز. || جامه ٔ مُحرِم . || جامه ای که محرمان برکندندی و ...
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح َ ] (ع مص ) بازداشتن از... || بی بهره گردانیدن از... حرمان . حَرم . حِرمة.
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) ابن حرام . مستوفی آرد: بروز فتح مکه مسلمان شد و صدوبیست سال عمر یافت ، شصت سال در جاهلیت و شصت در اسلام . در سنه ٔ ثمانی و خمسین وفات کرد. وی برادرزاده ٔ خدیجه بود. (تاریخ گزیده ص 222).
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) جائیست به حجاز که جنگ میان طائفه ٔ کنانه و خزاعة در آن رخ داد. (معجم البلدان ).
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) جائیست به دیار بنی تغلب نزدیک ذی بهدا. (معجم البلدان ).
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) دژی از اعمال تعز به یمن .
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ ] (اِخ ) وادی به دیار بنی نمیر و آبها دارد. (معجم البلدان ).
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُ رَ / ح َ ] (اِخ ) بطنی است از حضرموت .
-
حریم
لغتنامه دهخدا
حریم . [ ح ُرَ ] (اِخ ) ابن فاتک ، ازبنی اسد و راوی حدیث است ، و پدر ایمن بن حریم است که عبدالملک مروان او را مأمور قتل عبداﷲ زبیر کرد و او نپذیرفت . (تاریخ گزیده ص 222). رجوع به ایمن شود.
-
واژههای مشابه
-
حریم دارالخلافه
لغتنامه دهخدا
حریم دارالخلافه . [ ح َ م ِ رِل ْ خ َ ف َ / ف ِ ] (اِخ ) ثلث شهر بغداد را بدین نام میخواندند چه کاخ سلطنتی در میان آن بود و آنرا سوری بود که از کنار دجله آغاز میگشت و از سوی دیگر نیز بدان منتهی میگشت ... مانند یک نیمه دائره بود و چند در داشت : یکی از...
-
حریم طاهری
لغتنامه دهخدا
حریم طاهری . [ ح َ م ِ هَِ ] (اِخ ) حریم الطاهری . نام محله ای است در شرق بغداد بالا منسوب به عبداﷲبن طاهربن حسین . و در آنجا او و ملازمانش حرم و خانه ها داشتند و آثاری از آن تا دیری بر جای بوده است که درآخر دستخوش رخنه های دجله گردیده و از میان بشده...
-
حریم آباد
لغتنامه دهخدا
حریم آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور در هشت هزارگزی شمال قدمگاه . کوهستانی و معتدل و دارای 252 تن سکنه ٔ شیعه - فارسی است . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ ...