کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت مایل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
قابلیت حرکت
لغتنامه دهخدا
قابلیت حرکت . [ ب ِ لی ی َ ت ِ ح َ رَ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِمص مرکب ) قابل حرکت بودن . پذیرای حرکت بودن .
-
حرکت اختلاجی
لغتنامه دهخدا
حرکت اختلاجی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکتی که بی اختیار در عضلات بدن حاصل شود. لقوه .
-
حرکت اختیاری
لغتنامه دهخدا
حرکت اختیاری . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت ارادی . رجوع به حرکت ارادی شود.
-
حرکت ارادی
لغتنامه دهخدا
حرکت ارادی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت اختیاری . در برابر حرکت طبیعی و قسری .حرکتی باشد که مبداء آن بسبب امر خارج نباشد، و هم مقارن با شعور و اراده بود، مانند حرکت صادر از حیوان با اراده ٔ او. (تعریفات جرجانی ) (دستورالعلماء)...
-
حرکت ارتعاشی
لغتنامه دهخدا
حرکت ارتعاشی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت اهتزازی . حرکت نوسانی . رجوع به این دو کلمه شود.
-
حرکت انبساطی
لغتنامه دهخدا
حرکت انبساطی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِم ْ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) جنبش ، کشش ، گسترش که در دل و شریانها حاصل آید. مقابل حرکت انقباضی .
-
حرکت انعکاسی
لغتنامه دهخدا
حرکت انعکاسی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بازتاب . جنبشی است ساده و غیرارادی که بلافاصله در پی تحریک وارد بر یک عصب حسی پیدا میگردد. این گونه حرکتها بیشتر بصورت قبض و بسط عضلانی پدیدار میشود، مانند تنگ و فراخ شدن مردمک چشم زیر ت...
-
حرکت انقباضی
لغتنامه دهخدا
حرکت انقباضی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جنبش و فراهم آمدگی که در دل و شریانها رخ دهد. مقابل حرکت انبساطی .
-
حرکت اهتزازی
لغتنامه دهخدا
حرکت اهتزازی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت ارتعاشی . حرکت نوسانی . رجوع به این دو کلمه شود.
-
حرکت بروانی
لغتنامه دهخدا
حرکت بروانی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ب ِ رُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت ذرات میسل که بسرعت انجام میگیردو در زیر میکروسکوپ معمولی دیده نمیشود. رجوع به گیاه شناسی تشریح عمومی نباتات حبیب اﷲ ثابتی ص 76 شود.
-
حرکت پرتوپلاسمی
لغتنامه دهخدا
حرکت پرتوپلاسمی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ پْرُ / پ ُ رُ ت ُ پ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 83 شود.
-
حرکت جواله
لغتنامه دهخدا
حرکت جواله . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ج َوْ وا ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک قدیم ) نوعی حرکت مستدیره . حرکت آتش چرخان . رجوع به جَوّاله شود.
-
حرکت حمایلی
لغتنامه دهخدا
حرکت حمایلی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح هیئت بطلمیوسی ، نوعی از حرکات افلاک است . در برابر حرکت دولابی و حرکت رحوی . حرکتی دوری است که خطی فرضی مانند حمایل ایجاد کند.
-
حرکت دائمی
لغتنامه دهخدا
حرکت دائمی . [ ح َ رَ ک َ ت ِ ءِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکت ابدی . حرکت دائم ، مانند حرکت افلاک در هیئت بطلمیوس و حرکت درونی اتم در فیزیک معاصر.
-
حرکت دادن
لغتنامه دهخدا
حرکت دادن . [ ح َ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از جائی به جائی منتقل کردن چیزی را. || به حرکت درآوردن ماشین را.