کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حريري پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) اسماعیل بن علی ، مکنی به ابوالحسن . در 516 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب «التحریر فی علم التعبیر» که نسخه ٔ آن در کتابخانه ٔ کوپرلی به استانبول موجود است . (هدیة العارفین ج 1 ص 211).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) اندلسی . احمدبن قاسم مالکی بخاری الاصل اندلسی المنشاء لخمی شهیر به حریری . او راست : مولدالنبی که در مصر به سال 1299 هَ . ق . در 64 ص چاپ شده است . (معجم المطبوعات عربی ).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) بُروسَوی . یکی از شعرای عثمانی است از اهل بروسه . معاصر احمدپاشا شاعر معروف بوده . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) بصری . قاسم بن علی بن محمدبن عثمان حریری حرامی ، مکنی به ابومحمد.یکی از ادبای مشهور ایرانی از مردم بصره . او از اهل قریه ٔ مشان (میشان ) یکی از قراء بصره و صاحب مقامات معروف است . ابن خلکان گوید: او یکی از ائمه ٔ عصر خویش بود و...
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) تنوخی . شهاب الدین ابواسحاق ابراهیم بن احمدبن عبدالواحدبن عبدالمؤمن بن سعیدبن کامل بن علوان تنوخی بعلی الاصل متولد دمشق ، معروف به حریری ساکن قاهرة که در 800 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «الاربعین التالیة فی الحدیث المائة ...
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) خلوتی . احمدبن علی غسانی . در 1048 هَ . ق . درگذشته . او راست : «وردالوسائل لکل طالب و سائل ». (هدیة العارفین ج 1 ص 158).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) دمشقی . ابوبکر تقی الدین بن ابی الصدق علی بن محمد شافعی . در 851 هَ . ق . درگذشت . او راست «تخریج المحرر فی شرح حدیث النبی المطهر» تألیف ابن عبدالهادی در دوازده مجلد. (هدیة العارفین ج 1 ص 237).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) سعیدبن ایاس . از تابعان است . مستوفی گوید: در سنه ٔ اربع و اربعین و مائة ( 144 هَ . ق .) نماند. (تاریخ گزیده ص 247).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) شمس الدین محمد ازهری مالکی ، مکنی به ابوعبداﷲ که در پیرامن 874 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «قصیدة ذهبیة فی کشف اسرارالعربیة» و شرح آن قصیده . (هدیة العارفین ج 2 ص 206).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) طبیب . عبداﷲبن قاسم حریری ، مکنی به ابومحمد. شاگرد ابن الرومیة و در 654 هَ . ق . درگذشته است . او راست : «نثر النور و الزهر» در مناقب استاد خویش ابن الرومیة و «نهایةالافکار و نزهةالابصار» در طب . (هدیة العارفین ج 1 ص 461).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) عبدالملک بن ادریس ، معروف به حریری . قصیده ٔ وی را ثعالبی در یتیمةالدهر آورده است . (یتیمةالدهر ج 1 ص 437).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) علی افندی . او راست : الاخبار السنیة فی الحروب الصلیبیة، که در مصر به سال 1317 هَ . ق . در 293 ص و نیز بسال 1329 هَ . ق . / 1911 م . در 410 ص با تصویرهائی چاپ شده است . (معجم المطبوعات ).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) کاستمونی . یکی از شعرای عثمانی است . از اهل کاستمونی (قسطمونی ) بوده و لطافتی در اشعارش دیده نمیشود. (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حریر، نوع معروف از ثیاب . (از سمعانی ).
-
علی حریری
لغتنامه دهخدا
علی حریری . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) ابن احمد حریری . شاعری از غلاة بود و نام او در دمیةالقصر باخرزی آمده است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 747 بنقل از نسمةالسحر فیمن تشیع و شعر ضیاءالدین ).