کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حروفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حروفی
لغتنامه دهخدا
حروفی . [ ح ُ ] (ص نسبی ) منسوب به حروف .- چاپ حروفی ؛ چاپ سربی . و آن چاپ نوشته ها باشد با ترکیب حروف ریخته از سرب . مقابل چاپ سنگی .|| یکی از حروفیین . یکی از حروفیان . یکی از حروفیه . رجوع به حروفیان شود.
-
واژههای مشابه
-
حروفی استرآبادی
لغتنامه دهخدا
حروفی استرآبادی . [ ح ُ ی ِ اَت َ ] (اِخ ) فضل اﷲبن ابی محمد عبدالرحمان جلال الدین استرآبادی تبریزی حروفی . مؤسس فرقه ٔ حروفیان متخلص به نعیمی که در 741 هَ . ق . متولد و در 796 هَ . ق . کشته شد. او راست : أنفس و آفاق به نظم فارسی . جاودان کبیر به ف...
-
جستوجو در متن
-
فخرالدین
لغتنامه دهخدا
فخرالدین . [ ف َ رُدْ دی ] (اِخ ) حروفی ، خواجه فخرالدین . یکی ازکسانی است که در جاویدان کبیر نام ایشان برده شده واز پیروان فرقه ٔ حروفی است . رجوع به حروفیان شود.
-
جاودان نامه
لغتنامه دهخدا
جاودان نامه . [ وِ م َ ] (اِخ ) جاودان کبیر، یکی از تألیفات فضل اﷲ حروفی است رجوع به حروفیان و جاودان کبیر شود.
-
حروف ندا
لغتنامه دهخدا
حروف ندا. [ ح ُ ف ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حروفی که برای خواندن کس را بکار رود. و آن در عربی ، اء، یا، أیا، هیا، أی آمده است .
-
حروفیین
لغتنامه دهخدا
حروفیین . [ ح ُ فی یی ] (اِخ ) منسوبان به مذهب حروفی . حروفیان . رجوع به حروفیان شود.
-
نطعیة
لغتنامه دهخدا
نطعیة. [ ن َ عی ی َ ] (ع ص نسبی ) حروف نطعیة، تاء و دال و طاء،حروفی که مخرج آنها نطع دهان است . (از اقرب الموارد). حروفی که از کام دهن تلفظ می شوند و عبارتند از: ت ، د، ط. (از ناظم الاطباء). و نیز رجوع به نطع شود.
-
حروف صفیر
لغتنامه دهخدا
حروف صفیر. [ ح ُ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حروفی که هنگام تلفظ آنها صدای صفیر از دهان شنیده شود. رجوع به حروف صفیره شود.
-
حسین اخلاطی
لغتنامه دهخدا
حسین اخلاطی . [ ح ُ س َ ن ِ اَ ] (اِخ ) ابن علی افطسی اخلاطی ملقب به کمال الدین حسینی . او راست : ذخائر الاسماء. (ذریعه ج 10 ص 5 و13). وی از بزرگان عرفای حروفی کردستان بوده است .
-
جار و مجرور
لغتنامه دهخدا
جار و مجرور. [ جارْ رُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ادات جر و مدخول آن را گویند. در نحو حروفی که مدخول خود را جر دهند جار و مدخول آنها را مجرور گویند و مجموع را جار و مجرور نامند.
-
حروف متزاوجه
لغتنامه دهخدا
حروف متزاوجه . [ ح ُ ف ِ م ُ ت َ وِ ج َ / ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حروف متشابهه . حروفی که در صورت نوشتن آنها مانند یکدیگر هستند. در مقابل حروف مفرده . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
-
حروف مسروقه
لغتنامه دهخدا
حروف مسروقه . [ ح ُ ف ِ م َ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حروفی که در نوشتن باشد و بر زبان نیاید، چون واو در خواجه و خواهر و خواهش و غیره ، یا ضمه تلفظ شود، چون تو، چو، دو.
-
حروف صفیره
لغتنامه دهخدا
حروف صفیره . [ ح ُ ف ِ ص َ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حروفی که هنگام تلفظ آنها صدای صفیر برآید وآنها ز. ص . س . میباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).