کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرمز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرمز
لغتنامه دهخدا
حرمز. [ ح ِ م ِ ] (اِخ ) نام پدر قبیله ای از عرب .
-
واژههای همآوا
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِ) نام روز اول است از هر ماه شمسی و نیک است در این روز سفر کردن و جامه ٔ نو پوشیدن و نشاید وام دادن . (برهان ). از نظر ریشه با اهورامزدا، ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز، هورمزد، و هرمزد یکی است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : سر سال نو...
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ... ابن خسرو. رجوع به هرمز چهارم و ساسانیان شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ... ابن نرسی . رجوع به هرمز دوم و ساسانیان شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ... ابن یزدجرد. رجوع به هرمز سوم و نیز رجوع به ساسانیان شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن بلاش . رجوع به هرمزان بن بلاش شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن بیزن . رجوع به هرمزان بن بلاش شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن شیرویه . رجوع به هرمز چهارم شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) الوالبی ، مکنی به ابوخالد تابعی است . (یادداشت به خط مؤلف ).
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) پسر اصفهبذ خورشید از پادشاهان طبرستان . (حبیب السیر چ سنگی تهران ج 1 ص 431). در معجم الانساب زامباور دیده نشد و ظاهراً مؤلف حبیب السیر در نام خود او یا خاندانش اشتباه کرده است .
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) تنگه ٔ... میان خلیج فارس وبحر عمان . (فرهنگ امیرکبیر). جزیره ٔ هرمز در کنار این تنگه واقع است آب خلیج فارس در این ناحیه شورتر از نقاط دیگر است . (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 102).
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) جزیره ٔ... در خلیج فارس واقع است . (یادداشت به خط مؤلف ). جزیره ٔ بیضی شکلی است واقع در دریای عمان به مساحت 37 هزار گز مربع که متعلق به ایران و معادن خاک سرخ آن از نظر اقتصادی مهم است . (فرهنگ امیرکبیر). در این جزیره معادن ا...
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) فرشته ای که امور و مصالح روز هرمز - یعنی روز اول هر ماه -به او تعلق دارد. (برهان ). نام فرشته نیست نام خداست . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
هرمز
لغتنامه دهخدا
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) قلعه ای است میان قدس و کرک . (منتهی الارب ).