کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرف و نقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کوتاه حرف
لغتنامه دهخدا
کوتاه حرف . [ ح َ ] (ص مرکب ) کوتاه زبان . (فرهنگ فارسی معین ) : چه بیجاست در قصه ٔ اهل رازز کوتاه حرفان زبان دراز.ظهوری (از آنندراج ).
-
پوشیده حرف
لغتنامه دهخدا
پوشیده حرف . [ دَ / دِ ح َ ] (ص مرکب ) مرموز (؟) : از آن کیمیاهای پوشیده حرف برانگیختم گنجدانی شگرف .نظامی .
-
حرف اثبات
لغتنامه دهخدا
حرف اثبات . [ ح َ ف ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف رابطه . رجوع به حرف رابطه شود.
-
حرف ادنی
لغتنامه دهخدا
حرف ادنی . [ ح َ ف ِ اَ نا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هفت حرف از حروف ظلمانی را اهل جفر بدین نام خوانند. رجوع به حرف نورانی شود.
-
حرف استثناء
لغتنامه دهخدا
حرف استثناء. [ ح َ ف ِ اِ ت ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف استثنا شود.
-
حرف استفهام
لغتنامه دهخدا
حرف استفهام . [ ح َ ف ِ اِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف استفهام شود.
-
حرف اطلاق
لغتنامه دهخدا
حرف اطلاق . [ ح َ ف ِ اِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اشباع شود.
-
حرف انداختن
لغتنامه دهخدا
حرف انداختن . [ ح َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) در سخن کسی دویدن .
-
حرف پریشان
لغتنامه دهخدا
حرف پریشان . [ ح َ ف ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف بی معنی . حرف بی ربط.
-
حرف پهلودار
لغتنامه دهخدا
حرف پهلودار. [ ح َ ف ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سخن که بکنایت گویند. (انجمن آرای ناصری ).
-
حرف پیشین
لغتنامه دهخدا
حرف پیشین . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف اضافه شود.
-
حرف تعجب
لغتنامه دهخدا
حرف تعجب . [ ح َ ف ِ ت َ ع َج ْ ج ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف تعظیم . رجوع به حرف تعظیم شود.
-
حرف تنبیه
لغتنامه دهخدا
حرف تنبیه . [ ح َ ف ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) در دستور زبان عرب «ها». رجوع به حرف (اصطلاح نحو) شود.
-
حرف جار
لغتنامه دهخدا
حرف جار. [ ح َ ف ِ جارر ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یکی از حروف جارة. حرف اضافه .
-
حرف جر
لغتنامه دهخدا
حرف جر. [ ح َ ف ِ ج َرر ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف اضافه . پرپزیشن . پرپزیسیون . رجوع به حروف جاره شود.