کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حردان
لغتنامه دهخدا
حردان . [ ح َ ] (اِخ ) ازقرای دمشق و جمعی بدان منسوب اند. (معجم البلدان ).
-
حردان
لغتنامه دهخدا
حردان . [ ح َ ] (ع ص ) نعت است از حَرَد.
-
واژههای مشابه
-
دوب حردان
لغتنامه دهخدا
دوب حردان . [ ح ِ ](اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان اهواز. با 360 تن سکنه . آب آن از چاه تأمین می شود و راه آن در تابستان اتومبیل روست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالملک بن احمدبن عبدالملک بن عمربن محمدبن عیسی بن شهید. مکنی به ابوعامر. او اشجعی النسب است از اولاد وضاح بن رزاح که بیوم المرج با ضحاک بود. حمیدی ذکر او آورده و گوید: وفات احمدبن عبدالملک در جمادی الاولی سال 426 هَ . ق ...