کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حربیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حربیة
لغتنامه دهخدا
حربیة. [ ح َ بی ی َ ] (اِخ ) صنفی از فرقه ٔ کیسانیه منسوب به عبداﷲبن حرب . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). فرقه ای از فِرَق پنجگانه ٔ فرقه ٔ شیعه . اصحاب عبداﷲبن حرب . (بیان الادیان ).
-
حربیة
لغتنامه دهخدا
حربیة. [ ح َ بی ی َ ] (اِخ ) نام محله ای بزرگ بیرون شهر بغداد و آنرا حرب بن عبداﷲ بلخی الراوندی قائد و یکی از سرداران ابی جعفر منصور خلیفه بنیاد کرد وآن بقرب دروازه ٔ معروف به باب حرب بغداد و نزدیک قبر بِشْرِ حافی و احمدبن حنبل است . و این محله در فت...
-
واژههای همآوا
-
حربیط
لغتنامه دهخدا
حربیط. [ ح ِ ] (ع اِ) آزاددرخت . رجوع به آزاددرخت شود.
-
جستوجو در متن
-
ابوطیب
لغتنامه دهخدا
ابوطیب . [ اَ طَی ْ ی ِ ] (اِخ ) محدّث و از بناء است و در حربیه اقامت داشت .
-
حربی
لغتنامه دهخدا
حربی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حربیة، نام محله ای به بغداد. (سمعانی ).
-
عتیکیة
لغتنامه دهخدا
عتیکیة. [ ع َ کی ی َ ] (اِخ ) محلی است به بغداد از جانب غربی بین حربیة و باب البصرة که اکنون ویرانه است .
-
جهارسوق
لغتنامه دهخدا
جهارسوق . [ ج َ ] (اِخ ) از چهارسو، نام محله ایست از محلات بغداد قدیم مقابل محله ٔ حربیة.(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و رجوع به مراصد شود.
-
روشن قباذوا
لغتنامه دهخدا
روشن قباذوا. [ رَ ش َ ق ُ ] (اِخ ) شهرکی میان خانقین و حربیه . رجوع به معجم الادباء چ مارگلیوث ج 2 ص 55 شود.
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) حمدی یکی از معلمین مدارس حربیه بمصر. او راست : النبذة السنیة فی تعبئة الجیش المصریة، تألیف ادمون هرفلیر (معرب ) طبع بولاق بسال 1288 هَ . ق . (معجم المطبوعات ).
-
لاپ
لغتنامه دهخدا
لاپ . (اِخ ) قوم آرناؤد به دو قسمت منقسم میشود و لاپ شعبه ای است از قسمتی موسوم به توسکا و محل آنها در سنجاق اریکری میباشد. این قوم اخلاق قدیمه ٔ خودرا بیش از دیگر طوائف آرناؤد حفظ کرده اند و بیشتر آنها زندگانی شبانی میورزند و در جنگ ها نهایت جسور ...
-
باب الحرب
لغتنامه دهخدا
باب الحرب . [ بُل ْ ح َ ] (اِخ ) یکی از دروازه های بغداد است که در آنجا محله ٔ بزرگی بنام حربیه واقع است . دروازه ٔ مزبور به حرب بن عبدالملک یکی از سرداران ابوجعفر منصور منسوب است و در باب حرب مقبره ٔ امام احمدبن حنبل و بشرالحافی و ابوبکر خطیب و گروه...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) زکی یوزباشی . یکی از معلمین ریاضی و یوزباشی ارکان مدرسه ٔ حربیة. او راست : اللاَّلی السنیة فی تعلیم قراء الخرط الطوبوغرافیّة. طبع مصر بسال 1290 هَ . ق . و الهدایةالعباسیة فی التواریخ الفلکیه . (معجم المطبوعات ) .
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) خلوصی پاشا. یکی از وزرای زمان سلطان محمود خان ثانی عثمانی است . او از تربیت شدگان باب عالی بود وبمناصب کدخدائی ، صدارت و نظارت مهمات حربیه رسید و در اواخر سال 1243 هَ . ق . رتبه ٔ وزارت با مرتبت قائم مقامی صدارت عظمی داشت و در...