کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ ] (اِخ ) عیسی بن مغیرة. از شعبی روایت دارد، و ثوری از وی ، و منسوب است به حرام خطه ای از کوفه و جد ایشان حرام بن سعدبن مالک تمیمی است . (معجم البلدان ).
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ ] (اِخ ) قاسم بن علی بن محمدبن عثمان حریری . صاحب مقامات است و از اهل میشان بصره است .
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ ] (حامص ) حرمت . ناروائی .
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به جد اعلی ، یعنی حرام انصاری . (سمعانی ).
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَرْمی ̍.
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َ می ی ] (ع ص ، اِ) دزد راه زن . دزد قاطع طریق . دزد بیابانی . راهزن . (شرفنامه ٔ منیری ). رهزن : گفت ای برادر حرم در پیش است و حرامی از پس . (گلستان ). و حکما گویند: چار کس از چار کس بجان برنجند، حرامی از سلطان ، دزد از پاسبان و فاسق از ...
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َرْ را] (اِخ ) محمد... بن حفص . محدث است . (منتهی الارب ).
-
حرامی
لغتنامه دهخدا
حرامی . [ ح َرْ را] (اِخ ) موسی بن ابراهیم . محدث است . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
نمک حرامی
لغتنامه دهخدا
نمک حرامی . [ ن َ م َ ح َ ] (حامص مرکب ) نمک به حرامی . نمک حرام بودن . حق ناشناسی . ناسپاسی . کفران نعمت .
-
نمک به حرامی
لغتنامه دهخدا
نمک به حرامی . [ ن َ م َ ب ِ ح َ ] (حامص مرکب ) ناسپاسی .نمک ناشناسی . کافرنعمتی . کفران . حق ناشناسی : اگر تا به حالا نمک به حرامی از او ظاهر نشده است حالاهم نخواهد شد. (امیرارسلان ، از فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
نمک حلالی
لغتنامه دهخدا
نمک حلالی . [ن َ م َ ح َ ] (حامص مرکب ) وفاداری . صداقت . (ناظم الاطباء). نمک به حلال بودن . مقابل نمک حرامی و نمک به حرامی .
-
حرمی
لغتنامه دهخدا
حرمی . [ ح َ ما ] (ع ص ) نعت است از حِرام . ج ، حَرامی ̍، حرام .
-
گرفتن نمک
لغتنامه دهخدا
گرفتن نمک . [ گ ِ رِ ت َ ن ِ ن َ م َ ] (مص مرکب ) به جزای نمک حرامی گرفتار آمدن . (آنندراج ).