کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدوث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدوث
لغتنامه دهخدا
حدوث . [ ح ُ ] (ع مص ) نو شدن . (دهار) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (حبیش تفلیسی ). حداثت . شدن چیزی که نبوده است . نو آمدن . نو پیدا شدن چیزی . و این صفت مخلوقات است . (غیاث ) (آنندراج ). نوی . تازگی . مقابل قِدَم و قدمت . حدوث را بر دو معنی اطلاق ...
-
واژههای مشابه
-
حدوث ذاتی
لغتنامه دهخدا
حدوث ذاتی . [ ح ُ ث ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نیاز به دیگری داشتن . الحاجة الی الغیر. (تعریفات جرجانی در کلمه ٔ حادث ). در مقابل حدوث زمانی . هو کون الشی ٔ مفتقراً فی وجوده الی الغیر. (تعریفات جرجانی ص 56).
-
حدوث زمانی
لغتنامه دهخدا
حدوث زمانی . [ ح ُ ث ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنچه مسبوق به عدم باشد. (تعریفات جرجانی در کلمه ٔ حادث ). مقابل حدوث ذاتی . و آن بودن شی ٔ است مسبوق به عدم به سبق زمانی . (تعریفات جرجانی ص 56).
-
حدوث عالم
لغتنامه دهخدا
حدوث عالم . [ ح ُ ث ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح کلام و فلسفه ) مسبوق به عدم بودن جهانست . و این مسئله از مسائل غامض علم کلام و فلسفه است و عده ای از فلاسفه ٔ اسلام درباره ٔ آن کتب مستقل نوشته اند چنانکه دوازده کتاب که در این باره نوشته ش...
-
بی حدوث
لغتنامه دهخدا
بی حدوث . [ ح ُ ] (ص مرکب )زایل نشدنی . قدیم . جاودان . همیشه . باقی : باد رایت بی تباهی باد شخصت بی حدوث باد جاهت بی تناهی باد جانت بی ضرر.سنائی .
-
جستوجو در متن
-
سیغور
لغتنامه دهخدا
سیغور. [ س َ / س ِ ] (اِ) شهامت و آن حرصی است بر کارهای بزرگ از برای حدوث جمیله . (برهان ) (آنندراج ).
-
خواذ
لغتنامه دهخدا
خواذ. [ خ ِ ] (ع اِ) حدوث تب در وقت غیرمعلوم . منه : خواذ الحمی . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
علت مبقیه
لغتنامه دهخدا
علت مبقیه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م ُ ی َ /ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) علتی که باعث بقای موجودات بعد از حدوث میشود. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
-
صده
لغتنامه دهخدا
صده . [ ص َ دَ / دِ ] (عدد، اِ) سده . مائة. قرن . یک صد سال . || یادبودی بمناسبت صدمین سال تولد یا وفات شخصی یا حدوث یا تأسیس امری . رجوع به صد ساله شود.- جشن صده . رجوع به سده شود.
-
غیوث
لغتنامه دهخدا
غیوث . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَیث . (اقرب الموارد) (تفلیسی ) (المنجد). بارانها. (آنندراج ) : فلسفیی گفت چون دانی حدوث حادثی ابر چه داند غیوث . مولوی (مثنوی ).رجوع به غَیث شود.
-
محمل نشانیدن
لغتنامه دهخدا
محمل نشانیدن . [ م َ م ِ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) رجوع به محمل نشاندن شود : تقدیر به یک ناقه نشانید دو محمل سلمای حدوث تو و لیلای قدم را.عرفی .
-
انارباد
لغتنامه دهخدا
انارباد. [ اَ ] (اِخ ) انارباذ. رستاقی از کوره ٔ اصفهان بوده است چنانکه حمزه ٔ اصفهانی آورده است . (التنبیه علی حدوث التصحیف ص 27). در ده ممنور از این رستاق آتشکده ای بوده است . (از مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی ص 240) . و نیز رجوع به اناربار ش...
-
حسین تنکابنی
لغتنامه دهخدا
حسین تنکابنی . [ ح ُ س َ ن ِ ت ُ ن ُ ب ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم . او راست : اثبات حدوث العالم . (ذریعه ج 1 ص 89 و ج 6 ص 293).