کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدثی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح َ دَ ] (اِخ ) احمدبن جناب حدثی منسوب به حدث ملطیه . از عیسی بن یونس روایت کند و فهدبن سلیمان از وی و در الفیصل یاد شده است . (معجم البلدان ).
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح َ دَ ] (اِخ ) علی بن حسن حدثی ، منسوب به شهر حدث ملطیه . از عیسی بن یونس روایت دارد. و ابوجعفر محمد حضرمی کوفی از وی روایت کند. (معجم البلدان ).
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح َ دَ ] (اِخ ) عمربن زرارة حدثی ، منسوب به شهر حدث . از عیسی بن یونس و شریک بن عبداﷲ روایت کند و ابوالقاسم عبداﷲبن محمد بغوی و موسی بن هارون از وی روایت کنند. (معجم البلدان ).
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح َ دَ ] (اِخ ) و حدیثی (فضل ...). فرقه ای از معتزله بدو منسوبند. و تهانوی آنرا بغلط حدبی آورده است . رجوع به حدیثیة شود.
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح َ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به حدیثه ، شهری بر ساحل فرات .
-
حدثی
لغتنامه دهخدا
حدثی . [ ح ُ ثا ] (ع ص ) چیزی نو که از پیش نبود. || (ن تف ) تأنیث احدث . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
اصحاب فضل حدثی
لغتنامه دهخدا
اصحاب فضل حدثی . [ اَ ب ِ ف َ ل ِ ح َ دَ] (اِخ ) پیروان فضل بن حدثی که دسته ای از معتزله بودند، و فضل ، خود از اصحاب ابراهیم نظام بود. رجوع به ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 34 و ص 82، و اصحاب نظام شود.
-
واژههای همآوا
-
حدسی
لغتنامه دهخدا
حدسی . [ ح َ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به حَدَس ، بطنی از خولان . (سمعانی ).
-
حدسی
لغتنامه دهخدا
حدسی . [ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حدس . از روی حدس و گمان و تخمین . احتمالی . تخمینی .
-
جستوجو در متن
-
حدبی
لغتنامه دهخدا
حدبی . [ ح َ دَ] (اِخ ) فضل الحدبی . فرقه ٔ حدبیه از معتزله بدو منسوبند. چنین گفته است تهانوی در «کشاف اصطلاحات الفنون » و آن تصحیف حدثی است . رجوع به حدیثی و حدثی شود.
-
احدث
لغتنامه دهخدا
احدث . [ اَ دَ ] (ع ن تف ) تازه تر. مؤنث : حُدْثی ̍. ج ، حُدث .
-
اصحاب احمدبن خابط
لغتنامه دهخدا
اصحاب احمدبن خابط. [ اَ ب ِ اَ م َ دِ ن ِ ب ِ ] (اِخ ) خابطیه . حدثیه . حدیثیه . گروهی از پیروان احمدبن خابط و فضل بن حدثی بودند که از عقاید نظامیه پیروی میکردند. رجوع به ملل ونحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 82 شود.