کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجاب را رعایت کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حجاب اصفهانی
لغتنامه دهخدا
حجاب اصفهانی . [ ح ِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) سید ابوتراب . از سادات تبریزی ساکن عباس آباد اصفهان و معاصر بیگدلی بود و در زمان نادرشاه درگذشت . (الذریعه ج 9 ص 232 از روضةالصفا) (آتشکده ٔ آذر ص 371) (روز روشن ص 166) (دانشمندان آذربایجان ص 122):زین پیش گردو...
-
حجاب حاجز
لغتنامه دهخدا
حجاب حاجز. [ ح ِ ب ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حاجز، دیافرغما. رجوع به دیافرغما شود.
-
حجاب داسی
لغتنامه دهخدا
حجاب داسی . [ ح ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام چند نورد غشائی به شکل داس از جمله : حجاب داسی دماغ صغیر و حجاب داسی دماغ کبیر .
-
حجاب ظلمانی
لغتنامه دهخدا
حجاب ظلمانی . [ ح ِ ب ِ ظُ ] (اِ مرکب ) شب . (شرفنامه ٔ منیری ). و در اصطلاح سالکان : چنانکه بطون و قهر و جلال و نیز جمله ٔ صفات ذمیمه . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
-
حجاب قزوینی
لغتنامه دهخدا
حجاب قزوینی . [ ح ِ ب ِ ق َ ] (اِخ ) میرزا اسماعیل . در عهد عالمگیرشاه به هند شده است .شعر وی در روز روشن آمده است . (الذریعه ج 9 ص 232).
-
حجاب کحلی
لغتنامه دهخدا
حجاب کحلی . [ ح ِ ب ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) ابر سیاه . || آسمان . || غبار. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
حجاب مورب
لغتنامه دهخدا
حجاب مورب . [ ح ِ ب ِ م ُ وَرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حجاب شود.
-
حجاب نورانی
لغتنامه دهخدا
حجاب نورانی . [ ح ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) ظهور. || لطف . جمال . و جمله ٔ صفات حمیده . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
-
حجاب یزدی
لغتنامه دهخدا
حجاب یزدی . [ ح ِ ب ِ ی َ ] (اِخ ) حاج علی نقی پسر مدرس یزد و معاصر فتح علیشاه بود. (الذریعه ج 9 ص 232 از آتشکده ٔ یزدان ).
-
حجاب الحاجز
لغتنامه دهخدا
حجاب الحاجز. [ ح ِ بُل ْ ج ِ ] (ع اِ مرکب ) یا حجاب حاجز. دیافرغمی . و رجوع به حجاب و دیافرغما شود.
-
حجاب الحنک
لغتنامه دهخدا
حجاب الحنک . [ ح ِ بُل ْ ح َ ن َ ](ع اِ مرکب ) غشاء کام .
-
حجاب القلب
لغتنامه دهخدا
حجاب القلب . [ ح ِ بُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) شغاف . (ترجمان القرآن ). و رجوع به حجاب شود.
-
مشکین حجاب
لغتنامه دهخدا
مشکین حجاب . [ م ُ / م ِ ح ِ ] (اِ مرکب ) حجاب سیاه . روی پوشی تیره و سیاه چون مشک : مه با جمال روی تو مشکین شده در کوی توشب با خیال موی تو مشکین حجاب انداخته . خاقانی (دیوان چ سجادی ص 661).و رجوع به مشک و مشکین و ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
رعایت
لغتنامه دهخدا
رعایت . [ رِ ی َ ] (ع اِمص ) رعایة. نگاهداشت . نگاهداری . نگاه داشتن حق کسی را. (فرهنگ فارسی معین ). نگاهداشت حق . حفظ. نگاهداری . نگهداری . نگهداشت . (ازیادداشت مؤلف ) : حقوق هواخواهی و اخلاص دولت به رعایت رسانیده شد. (کلیله و دمنه ).- به رعایت خدم...