کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ] (اِخ ) یا جهان ، نام موضعی است بر ساحل رود بیاه : روز شنبه پانزدهم لوای ظفرپناه از آب بیاه عبور نموده سایه ٔ اقبال بر منزل حجاب (ن ل : جهان ) انداخت و چهار شبانه روز آنجا توقف اتفاق افتاد. (حبیب السیر ج 3 جزو 3 ص 152). و در حبیب السیر ...
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ] (ع مص ) در پرده کردن . حجب . || بازداشتن از درآمدن . (منتهی الارب ). بازداشتن . (دهار) (زوزنی ). || روگیری . عفاف . حیا. شرم کردن : مرا بعرض تمنا حجاب نگذاردو گر خموش شوم اضطراب نگذارد. شجاعی کاشی .اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی چنین که...
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ](اِخ ) کوهی است عظیم سوای کوه قاف . (منتهی الارب ).
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ُج ْ جا ] (اِخ ) دخت عبداﷲ شیخه ٔ صالحه ، شیخ رباط بغداد بود، و در محرم 725 هَ . ق . درگذشت . (درر الکامنة ج 2 ص 6).
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ُج ْ جا ] (ع اِ) حاجب . حاجبان . پرده داران . چوبداران . خرم باشان . سادنان . بوابان . حدّادان . دربانان . آذنان . آنانکه مردمان را بازدارند. این کلمه در تاریخ بیهقی بسیار آمده است : و آنچه رسم است که اولیاء عهود را دهند از غلام و تجمل و آ...
-
واژههای مشابه
-
حجاب اصفهانی
لغتنامه دهخدا
حجاب اصفهانی . [ ح ِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ ) سید ابوتراب . از سادات تبریزی ساکن عباس آباد اصفهان و معاصر بیگدلی بود و در زمان نادرشاه درگذشت . (الذریعه ج 9 ص 232 از روضةالصفا) (آتشکده ٔ آذر ص 371) (روز روشن ص 166) (دانشمندان آذربایجان ص 122):زین پیش گردو...
-
حجاب حاجز
لغتنامه دهخدا
حجاب حاجز. [ ح ِ ب ِ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حاجز، دیافرغما. رجوع به دیافرغما شود.
-
حجاب داسی
لغتنامه دهخدا
حجاب داسی . [ ح ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام چند نورد غشائی به شکل داس از جمله : حجاب داسی دماغ صغیر و حجاب داسی دماغ کبیر .
-
حجاب شدن
لغتنامه دهخدا
حجاب شدن . [ ح ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مانع شدن : زانکه پستا شد حجاب این ضعیف از هزاران نعمت و خوان و رغیف . مولوی .معرفت قدیم را بعد حجاب کی شود؟گرچه بشخص غایبی در نظری مقابلم . سعدی (بدایع).میان ما بجز این پیرهن نخواهد ماندوگر حجاب شود تا به دامنش بد...
-
حجاب شیرازی
لغتنامه دهخدا
حجاب شیرازی . [ ح ِ ب ِ ] (اِخ ) فتحعلی پسر محمد جعفر شاعر، خطاط شیراز. وی در 1269 هَ . ق . درگذشت و به بقعه ٔ شاه چراغ مدفون گشت . (الذریعه ج 9 ص 232 از آثار عجم ص 544). و در نمونه ٔ خطوط خوش کتابخانه ٔ شاهنشاهی ص 153 و 155 دو نمونه از خط نستعلیق او...
-
حجاب ظلمانی
لغتنامه دهخدا
حجاب ظلمانی . [ ح ِ ب ِ ظُ ] (اِ مرکب ) شب . (شرفنامه ٔ منیری ). و در اصطلاح سالکان : چنانکه بطون و قهر و جلال و نیز جمله ٔ صفات ذمیمه . (آنندراج ). رجوع به حجاب شود.
-
حجاب قزوینی
لغتنامه دهخدا
حجاب قزوینی . [ ح ِ ب ِ ق َ ] (اِخ ) میرزا اسماعیل . در عهد عالمگیرشاه به هند شده است .شعر وی در روز روشن آمده است . (الذریعه ج 9 ص 232).
-
حجاب کحلی
لغتنامه دهخدا
حجاب کحلی . [ ح ِ ب ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) ابر سیاه . || آسمان . || غبار. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
حجاب مورب
لغتنامه دهخدا
حجاب مورب . [ ح ِ ب ِ م ُ وَرْ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حجاب شود.