کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبیش خزاعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبیش خزاعی
لغتنامه دهخدا
حبیش خزاعی . [ ح ُ ب َ ش ِ خ ُ ] (اِخ ) (ابوصخر- الخزاعی ). رجوع به حبیش بن خالدبن سعد شود.
-
واژههای مشابه
-
حبیش اسدی
لغتنامه دهخدا
حبیش اسدی . [ اَ س َ ] (اِخ ) وثیمه در کتاب الردة او را یاد کرده گوید: چون طلیحةبن خویلد در بنی اسد ادعای پیغمبری کرد حبیش او را تکذیب و بنی اسد را به دفاع از اسلام تشویق میکرد و اشعاری در این باب سروده و از آن است :شهدت بان اﷲ لارب غیره طلیح و ان ال...
-
حبیش اشعری
لغتنامه دهخدا
حبیش اشعری . [ اَ ع َ ] (اِخ ) رجوع به حبیش بن خالدبن سعد شود.
-
حبیش تفلیسی
لغتنامه دهخدا
حبیش تفلیسی . [ ح ُ ب َ ت َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن محمد التفلیسی . مکنی به ابی الفضل و ملقب به کمال الدین .شیخ ادیب . یکی از مشاهیر علوم و حکمت و هیئت و هندسه و نجوم و لغت ، صاحب تصانیف بسیار در علم طب و نجوم و لغت و جز آن . وی از قدماء حکما و قدوه ...
-
جستوجو در متن
-
حزام
لغتنامه دهخدا
حزام . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن هشام بن حبیش بن خالدبن اشقر خزاعی قدیدی از اهل رقم است که بادیه ای به حجاز بود. از پدر، از جدش روایت دارد. با پدرش بنزد عمر عبدالعزیز وارد شد. ابن عساکر داستانی از وی نقل کند. (تهذیب تاریخ ابن عساکر ج 4 ص 116-120).
-
حبیب
لغتنامه دهخدا
حبیب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن بدیل بن ورقاء خزاعی . خود و پدر و برادرش عبداﷲبن بدیل بن ورقا از صحابه اند. ابن شاهین او را یاد کرده . ابن عقدة حدیث او را در کتاب الموالاة به سند ضعیف نقل کرده گوید: ابومریم از زربن حبیش روایت کرده که علی (ع ) روزی فریاد زد...